نهضت روشنگر حسین بن علی (ع)

بار دیگر محرم ، ماه حماسه و قیام از راه رسیده است . ماهی که یکی از جاودانه ترین حوادث تاریخ در آن بوقوع پیوست . محرم یادآور حرکت بی بدیلی است که حضرت اباعبدا... الحسین (ع) پرچمدار آن بود . اینک با گرامیداشت خاطره حماسه با شکوه کربلا ، بر حسین بن علی (ع) بزرگمردی از تبار رسول خدا (ص) سلام و درود می فرستیم...

سلام و درود خداوند بر او که پیشوای آزادگان است . سلام بر امام بزرگواری که بر قله کرامت و عزت درخشید تا جاودانه ترین درسهای زندگی برای بشریت به یادگار بماند . سلام و درود خداوند بر حسین بن علی (ع) و یاران باوفایش ، آنها که برای اعتلای اسلام از جان و هستی خویش گذشتند .
                                                                                      **********
برخی از حوادث تاریخی و اجتماعی ، دارای تأثیراتی عمیق و پایدار در بستر زمان هستند ، به طوری که گذشت زمان از اهمیت آنها نمی کاهد . قیام امام حسین (ع) در سرزمین کربلا ، ازجمله این حرکت های ماندگار و تأثیرگذار است . شاید این سؤال نیز در ذهن شما باشد که چرا در فاصله پنجاه سال پس از رحلت پیامبر ، جامعه اسلامی به جایی رسید که حادثه ای چون قیام کربلا بوقوع پیوست و نواده پاک رسول خدا (ص) ، حسین بن علی (ع) به شهادت رسید .

از جمله مسائلی که درمورد قیام امام حسین (ع) ، توجه به آن ضروری است ، بررسی علل و زمینه های پیدایش این نهضت بزرگ است . رویدادهای پس از رحلت رسول خدا ، این حقیقت را تصدیق می کند که برخی از جریانها ، برای احیای سنتها و عقاید دوران جاهلیت ، تلاش بسیار کردند و عده ای نیز به خاطر سستی اعتقادات ، با سکوت خویش زمینه را برای قدرت یابی آنان فراهم ساختند .
البته این روند دور از انتظار نبود . اصولا" در هر انقلاب فرهنگی - سیاسی و اجتماعی ، چنین پدیده ای قابل پیش بینی است . زیرا غالبا" در حرکتهای اجتماعی ، تحولات اعتقادی و فکری ، به حد کمال نمی رسد و همه افراد مشمول تحول نمی شوند . در نتیجه ، بقایای آثار اعتقادی و اخلاقی گذشته تا حدودی باقی می ماند و زمینه بازگشت جامعه به سنن پیشین را فراهم می کند . پیامبر با رسالت جاودان و شخصیت عظیم و معنوی خویش ، تحولی عمیق و اساسی در جامعه آن روز پدید آورد . اما بعد از رحلت ایشان ، جریان بازگشت به عادات و سنتهای جاهلی شدت یافت و بدعتهای متعددی در دین پدید آمد . با سیطره بنی امیه بر جهان اسلام ، جبهه نفاق با قدرت بیشتری جامعه اسلامی را به سوی انحطاط سوق داد . بطوریکه برخی از عقاید و خلق و خوی عصر جاهلیت که پیامبر تلاش بسیاری برای مبارزه با آنها کرده بود ، دوباره احیا شد . این مسئله در اواخر حکومت معاویه و در زمان حکومت یزید ، به اوج خود رسید . به طوریکه امام حسین (ع) در این مورد فرمود : « من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش فرا می خوانم ، زیرا سنت پیامبر فراموش شده و بدعتها زنده شده است . »
امام حسین (ع) براین باور بود که حکمرانان در مسیر صحیح گام بر نمی دارند . جامعه ای که زمانی رهبری بی نظیر چون پیامبر را تجربه کرده بود ، اکنون شاهد به قدرت رسیدن حاکمی چون یزید بود . یزید اصول اسلامی را نادیده می گرفت و به فسق و فجور می پرداخت . در زمان حکومت بنی امیه ، قومیت گرایی و وابستگی های نژادی که پیامبر سرسختانه با آنها مخالفت می کرد ، دوباره احیا شد و به مرور زمان حاکمیت سنتهای گذشته در زوایای جامعه ، رخنه کرد . به این ترتیب جامعه اسلامی ، به سرعت از آموزه های اصیل دینی فاصله گرفت . درعین حال اهل بیت پیامبر و برخی از شخصیتها و یاران پیامبر به روشنگری می پرداختند و با این جریان مقابله می کردند . اما از آنجا که افرادی ناشایست در رأس هرم قدرت قرار داشتند و بر افکار و اندیشه های مردم تاثیرات منفی می گذاشتند ، کم کم محتوا و بنیانهای فکری اسلام در انزوا قرار گرفت . به عنوان مثال نهاد پر اهمیتی چون مسجد که در زمان پیامبر ، کانون فعالیتهای مختلف عبادی ، سیاسی و اجتماعی بود ، به مرور زمان نقش اصلی اش را از دست داد و به جایگاهی برای عبادات فردی تبدیل شد . متفکر شهید استاد مطهری می نویسد :
« بنی امیه با برنامه و هدف آمده بودند تا ظاهر اسلام را حفظ / و محتوای آن را نابود کنند . » مجموع این تحولات ، جامعه را به نقطه ای رساند که مردم بی تفاوت شدند و آینده اسلام برای آنها اهمیت نداشت . حتی برخی از بزرگان جامعه ، به جای اینکه دغدغه دین را داشته باشند ، نگران منافع زود گذر مادی خویش بودند .

بعد از معاویه ، یزید پسر وی بر اریکه قدرت نشست . در حالیکه معاویه در پیمان نامه صلح با امام حسن (ع) ، عهد بسته بود که کسی را برای جانشینی معرفی نکند . اما این نقض پیمان ، سبب شد که یزید به قدرت برسد . یزید برای حفظ حکومت خویش ، حاضر بود بدیهی ترین تعالیم و احکام دین را نادیده بگیرد و یا تحریف کند . او فردی بسیار ناشایست برای خلافت مسلمانان بود و آشکارا عدم پایبندی خود را به اسلام نشان می داد . امام حسین (ع) می دانست که سکوت در مقابل سیاستهای فردی چون او ، مساوی با نابودی اسلام است . یزید تلاش زیادی کرد تا از امام حسین (ع) به هر نحو که می تواند بیعت بگیرد . او نامه ای به حاکم و والی مدینه نوشت و از وی خواست تا این مأموریت را انجام دهد . مسلما" فردی چون امام حسین (ع) نه تنها یزید را شایسته مقام خلافت جامعه اسلامی نمی دانست ، بلکه بدیهی بود که با وی به مخالفت و مقابله برخیزد . امام حسین (ع) از بیعت با یزید خودداری کرد و تصمیم به مقابله با حاکمان ستمکار اموی گرفت . در این راستا ، شهر مدینه را ترک کرد و رهسپار مکه شد . 
                                                                                            *******
امام حسین (ع) به عنوان فردی مصلح ، وظیفه شرعی و ایمانی خویش می دانست که در برابر حکومت ظالم و فاسق یزید ، سکوت نکند . آن حضرت می دید که چگونه ارزشهای دینی رنگ می بازند و انحرافات و ناهنجاریها ، جایگزین آنها می شوند . ایشان در سخنان خویش ، بخشی از واقعیت جامعه آن روز را چنین بیان می کند :
" ‌آیا نمی نگرید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود ؟ "
امام حسین (ع) به خوبی می دانست که این انحرافات ، اساس اندیشه اسلام را به مخاطره انداخته است و اگر این وضع ادامه یابد ، بخش عظیمی از معارف دین در انزوا قرار می گیرد و از اسلام تنها پوسته ای ظاهری باقی می ماند . دنیا گرایی چنان چشم مردم را بسته بود که امام در جمله ای فرمود : « شما می بینید که پیمانهای الهی در هم شکسته می شود ، ولی هیچ نمی گوئید و به هراس نمی افتید . درحالیکه برای نقض بعضی از پیمانهای پدرانتان ، ناله سر می دهید ، اما نادیده گرفتن پیمانهای رسول خدا (ص) ، برای شما اهمیتی ندارد . »

امام حسین (ع) بر این حقیقت واقف بود که ظالمین و ستمگران با داعیه دینداری بر مردم حاکم شده اند و در تلاشند تا جاهلیت قبل از اسلام را با پوششی جدید دوباره زنده کنند . آنها حلال خدا را حرام / و حرام او را حلال کرده بودند . به همین دلیل ، امام در بیان هدف خویش از مخالفت و مقابله با یزید فرمود :
« من برای اصلاح امت جدم خارج شدم ، و می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و بر سیره و سنت جدم رسول خدا (ص) رفتار کنم . »
بدین ترتیب می توان گفت علت و عامل مهم حرکت امام حسین (ع) در شرایط بحرانی جامعه آن روز ، تلاش برای نشان دادن حقیقت اسلام بود . به همین دلیل در تحلیل نهضت امام حسین (ع) ، گفته می شود که آن حضرت اسلام را دوباره زنده کرد .
در آغاز حرکت امام حسین (ع) عده بسیاری از مردم کوفه و دیگر مناطق ، خواستار بیعت با امام شدند و طی نامه هایی ، ایشان را به کوفه دعوت کردند . اما وقتی از سوی حکومت ، شرایط بر آنها سخت و تنگ شد ، ترسیدند و دست از بیعت کشیدند . برخی دیگر نیز تطمیع شده ، فریب خوردند و از یاری امام خودداری کردند . کسانیکه دنیا ، چشم و گوش آنان را کور و کر کرده بود ، به خوبی می دانستند که حسین بن علی (ع) نوه پیامبر است ، اما وی را تنها گذاشتند . نقل شده است که در قیام روزعاشورا ، عده ای نه در سپاه امام حسین (ع) قرار گرفتند و نه به جنگ با ایشان رفتند . آنها تنها برای پیروزی امام حسین (ع) دست به دعا برداشتند و هیچ کمکی نکردند . در حالیکه امام بارها حتی در اوج نبرد ، فرمود : " کیست مرا یاری کند ؟ " اما این ندا از سوی افراد دنیا طلب بی پاسخ ماند .
                                                                                            ********
در شرایطی که تعالیم اسلام ، در خطر تحریف روزافزون قرار داشت و دوران تیره و تار قبل از بعثت پیامبر تداعی می شد ، حسین بن علی (ع) با نهضت روشنگر خویش ، ضربه ای شکننده ، بر پیکره جاهلیت وارد ساخت . امروز بیش از سیزده قرن از حماسه امام حسین (ع) در سرزمین کربلا می گذرد ، اما هرگز گرد غربت و فراموشی بر آن ننشسته و جلوه های جذاب و هدایتگر این حرکت ، هر روز بیش از پیش ، درخشنده تر می شود . امام حسین (ع) و 72 یار باوفایش در قیام کربلا ، در جنگی نابرابر به شهادت رسیدند ، اما این شهادت ، بسیاری از وجدانهای خفته را بیدار کرد تا آنها راه روشن حقیقت و مسیر اصلی سعادت را بیابند . قیام امام حسین (ع) ، الگویی شایسته و جاویدان نه تنها برای مسلمانان بلکه همه آزادیخواهان جهان است تا در مقابل ظلم و ستم خاموش ننشینند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد