زندگانی علی اصغر (ع) از ولادت تا شهادت

  حادثه کربلا، نماد ظلم اموی و مظلومیت خاندان پیامبر (ص) است. در این واقعه اسفناک، مظلومیت کودکان کربلا، تصویری مجزا و غمناک ایجاد کرده است. یکی از ابهاماتی که در تاریخ زندگی حضرت سیدالشهداء (ع) به چشم می‌خورد، تعداد فرزندان ایشان و نحوه زندگی آنان می‌باشد. مثلاً در رابطه با طفل یا اطفال سیدالشهداء (ع) در کربلا که به درجه رفیع شهادت رسیده‌اند، مورخین یا سخن نگفته‌اند و یا اگر سخن رانده‌اند، بسیار متفاوت است. که نمونه آن حضرت علی اصغر یا عبدالله است، که آیا آنها دو نفر بوده‌اند، یا آنکه علی‌اصغر همان عبدالله شیرخوار است. در اینجا بحث را در چند محور باید بسط و گسترش داد

 نام کودک                 

  منابع تاریخی نام این کودک را متفاوت ذکر کرده‌اند، در برخی منابع عبدالله[1] در برخی منابع علی اصغر[2] ذکر شده است. و برخی از منابع دو کودک برای حضرت ذکر کرده‌اند به نامهای "عبدالله" و "علی‌اصغر".[3]  "ابن اعثم" (م 314هـ)، نخستین مورخی است که از طفل شیرخوار با نام علی یاد کرده و از او با نام (علی فی الرضاع) تعبیر کرده است.[4] و اولین کسی که نام یکی از فرزندان امام حسین (ع) را افزون بر علی‌اکبر (ع)، امام سجاد (ع)، عبدالله و علی‌اصغر دانسته است، "طبری" شیعی از علمای قرن چهارم است. و پس از وی "ابن خشاب" (م 567هـ) و "ابن شهر آشوب" (م 588 هـ) نام این طفل را "علی‌اصغر" نگاشته‌اند و پس از آن این نام به منابع متأخرتر راه پیدا کرده است.

 

سن کودک

  سن کودک نیز در منابع مختلف است؛ عده‌ای او را صغیر[5] و بعضی مثل "یعقوبی" می‌گوید:

«قد وَلَدَ له فی تلک الساعة، فَاذنَ فی اُذُنه وجعل یحنکه»[6] 

«بچه در آن ساعت به دنیا آمد؛ پس حضرت در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت»

  بعضی نیز مانند "محمدبن سعد" (م 230هـ) و "ذهبی" از پسری سه ساله برای امام حسین (ع) سخن به میان آورده‌اند که او را با تیری شهید کرده‌اند.[7]

 

نام مادر طفل

  درباره نام مادر طفل، اکثر منابع بر یک عقیده هستند و می‌گویند: مادر "عبدالله" یا "علی‌اصغر"، "رباب" دختر "امری‌القیس بن عدی" و از طائفه "کلب" بوده، و این "رباب" همان زنی است که حضرت سید‌الشهداء (ع) درباره‌اش فرمود:

لعمرک اننی لاحب داراً       تکون بها سکینه والرباب

احبهما وابذل جل مالی       ولیس لعتاب عندی عتاب[8]

«به جان تو، که من به راستی دوست دارم خانه‌ای که در آن سکینه و رباب (نام) باشد.

من این دو را دوست  دارم و مال خودم را در راهشان بذل می‌کنم و سرزنش هم در این باره بر من نیست.»

  اما در بعضی منابع نام همسری دیگر به نام "امّ اسحاق" برای سیدالشهداء (ع) که در روز عاشورا در کربلا حضور داشته ذکر شده است. و "عبدالله" نام یکی از فرزندان او می‌باشد. "ام اسحاق" دختر "طلحه بن عبدالله تیمیه" است، که در ابتدا همسر امام حسن (ع) بود. امام حسن (ع) در وقت شهادت فرمودند: برادر، من از این زن راضی هستم، نگذارید که او از خانه‌هایتان خارج شود.[9] حضرت سیدالشهداء (ع) با "ام‌اسحاق" ازدواج کردند و خداوند "فاطمه" و "عبدالله" را به ایشان عنایت کرد.[10]

 

قاتل کودک

  در مورد نام قاتل کودک امام حسین (ع) نیز آراء مورخین متفاوت است. چنانکه برخی قاتل را "هانی بن ثبیت حضرمی"  می دانند.[11] و برخی مورخین "عقبة بن بشر" را قاتل طفل می‌دانند[12] و برخی "حرملة بن کاهل اسدی"[13] و عده‌ای دیگر درباره قاتل کودک سکوت کرده‌اند.

 

کیفیت شهادت و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک

  درباره چگونگی شهادت طفل شیرخوار نیز، منابع اولیه شهادت او را در آغوش یا در دامان حضرت ذکر کرد‌ه‌اند.

یعقوبی نوشته  است: در این حال حضرت سوار اسب خویش بود، که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود، بدست وی دادند. پس در گوش او اذان گفت و کام او را برمی‌داشت، که ناگهان تیری در  گلوی کودک نشست و او را سر برید. امام حسین (ع) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت و گفت:

«والله  لانت اکرم علی الله من الناقه ولمحمد اکرم علی الله من الصالح»

«بخدا سوگند که تو از ناقه صالح، نزد خدا گرامی‌تر هستی و محمد (ص) هم از صالح (ع) گرامی‌تر است سپس آمد و او را پهلوی فرزندان و برادرزادگان خود، نهاد.»[14]

  "ابی‌مخنف" می‌گوید: در حالی که حسین (ع) نشسته بود، فرزند کوچکش را نزدش آوردند. "عبدالله بن حسین" بود، حضرت او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود، شخصی از "بنی‌اسد" به نام "حرملة بن کاهل" یا "هانی بن ثبیت حضرمی" تیری به سویش پرتاب کرده، گلویش را برید. حسین (ع) خونش را گرفت و وقتی کف دستش پر شد، خون را روی زمین ریخت و گفت پروردگارا اگر نصرت آسمانیت را از ما برداشته‌ای، آن را مقدمه خیر قرار بده و انتقاممان را از این گروه ظالم  بگیر.[15] 

  اما "ابوالفرج اصفهانی" می‌گوید: حضرت خون را به سوی آسمان پاشید و قطره‌ای از آن بر زمین نریخت.[16] "سید بن طاووس" گوید: "زینب" خواهر امام حسین (ع) کودک را بیرون آورد و گفت، برادرم این کودک تو است که سه روز آب نخورده پس جرعه‌ای آب برایش بخواه. امام (ع) او را روی دست گرفت و فرمود: ای مردم! شما پیروان و خانواده‌ام را کشتید و فقط این طفل شیرخوار باقی مانده است، که به خاطر تشنگی لَه لَه می‌زند! پس جرعه‌ای از آب به او بنوشانید. حضرت در حال سخن گفتن با آنها بود که مردی از لشکر کفر تیری انداخت و کودک را ذبح کرد.[17] در نقل دیگر "سید ابن طاووس" می‌گوید: حضرت جلوی خیمه آمد و به زینب فرمود:

«ناولینی ولدی الصغیر حتی اودعه»

«طفل کوچک مرا بیاور تا با او وداع کنم؛ پس آن کودک را بروی دست گرفت و خواست او را ببوسد، که "حرملة بن کاهل اسدی" تیری پرتاب کرد و به گلوی کودک خورد».

  حضرت زینب (س) فرمود: او را بگیر! سپس دو دست خود را زیرگلوی او گرفت تا از خون پر شد و آن  را به آسمان پاشید و فرمود:

هَون علیَّ ما نَزَل بی انه بعین الله

«همه این مصائب بر من آسان است، زیرا خداوند می‌بیند».

امام باقر (ع) می‌فرمایند:

قطره‌ای از آن خون به زمین بازنگشت.[18]

  "خورازمی" می‌گوید:

 و حضرت با غلاف شمشیر، گودالی کوچک برای آن کودک بکند. آنگاه بر جنازه خون‌آلودش نماز گذارد و او را دفن کرد.[19]

"سبط بن جوزی" می‌گوید: بعد از شهادت طفل، امام حسین (ع) شروع کرد به گریستن و گفت:

ای خدا حکم کن بین ما و بین قومی که خواندند ما را تا یاری کنند بر ما پس کشتند ما را،

پس ندایی از آسمان آمد که ای حسین (ع) او را رها کن، چرا که برای او شیر دهنده‌ای در بهشت است.[20] 

  در برخی منابع آمده است که پس از شهادت طفل شیرخوار، حضرت سید الشهداء (ع) ایستاد و اشعاری این چنین فرمود:

1-   این قوم کافر شدند و از دیر باز از (ایمان به) پاداش خدا، پروردگار جن و انس، رو برتافتند.

2- درگذشته، علی و فرزندش حسن، نیک سیرت را که از سوی پدر و مادر، نسبتی با کرامت دارد، کشتند.

3- به سبب کینه‌ای که از خاندان پیامبر(ص) به  دل داشتند: اینک گرد هم آیید تا همگی حسین را بکشیم.

4- آه از دست مردم فرومایه که جماعت را برای (کشتن ساکنان) دو حرم (مکه و مدینه) گرد آوردند.[21]

ویژه نامه حضرت علی اصغر (ع) از ولادت تا شهادت دهم رجب سال 60 قمری است. خانه امام حسین (ع) دو باره نور باران می شود و از پنجره کوچک آن، آسمان مدینه روشن می گردد. برای حسین (ع) دسته گلی زیبا فرو فرستاده بودند. اشک شوق و برق شادی او بر صورت نوزاد می نشیند و گلبرگ رخش را با شبنم صبحگاهی، با طراوت تر می سازد. خدا به حسین (ع) پسری دیگر عطا فرمود که نیازمند و غنی بر نامش دخیل بسته اند و قنداقه زیبایش را قبله نیازهای خود ساخته اند.نامش را علی نهاد. مانند دو پسر دیگرش و عشقی بیکرانه از محبت پدر و مولای خویش علی (ع) را به تصویر کشید. نامش را علی نهاد و فرمود که اگر خدا هزار پسر به او دهد، همه را علی نام خواهد نهاد. آری، او هم علی بود که شکوه و نامت، بلندتر از آسمان بود و زیباتر از صبح و روشن تر از باران.عبدالله رضیع (شیرخوراه) یا علی اصغر، فرزند سیدالشهداء، امام حسین (ع)، مادرش نیز، رباب، دختر امرء القیس بن‌ عَدِیّ.آغوش مهربان پدر تو را در خود جای می دهد و چشمان او بر تو می گرید. تو مولود کربلایی. تو شش ماهه عاشورایی. تو آمده بودی که فقط در قافله عشاق بمانی. تو آمده بودی که همسفر کربلا شوی. تو آمده بودی که حج را ناتمام بنهی. میلاد تو شادی را غریبانه کنار می زند و اشک را در چشمان همه جاری می سازد. آخر، تو از زندگی، فقط تشنگی و عطش و شهادت را دریافتی. تو آمده بودی که به شهادت آبرو دهی. تو کوچکترین قربانی هستی؛ اما با همه کوچکی، حماسه ات بی هماورد بود و نام تو در ردیف اول عشقبازان عاشورا حک شد. سلام بر نام بلندت که زمزمه مستان است، ای علی اصغر (ع)
شهر مقدس کربلا
شهر مقدس کربلا در جنوب بغداد و۸۰ کیاومتری شمال غربی نجف اشرف و کنار رودخانه فرات و ۴۵۵ کیلومتری شهر کرمانشاه قراردارد. کربلا یعنی چه؟ کربلا به معنای محلی است که نزد خدا مقدس و مقرب است یا حرم خداست. وقتی سید الشهدا به این سرزمین رسید پرسید این شهر چه نام دارد؟ گفتند کربلا ! چشمان آن حضرت پر از اشک شد و پیوسته می فرمود: ((اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء)) و یقین کردکه شهادتگاه خود و یارانش همین جاست و فرمود: این جا سرزمین رنج و گرفتاری و بلاست . این جا محل فرود آمدن ما وجایگاه ریخته شدن خونهای ماست. روایات فراوانی در فضیلت این سرزمین وارد شده که از باب تیمن و تبرک به برخی از آنها اشاره می کنم: -۱. پیامبر (ص) فرمود :فرزندم (حسین) در سرزمینی مدفون میشود که آنجا را کربلا گویند همان مکانی که قبه ی در آنجا میباشد. ۲. امام رضا (ع) فرمود:در تربت حسین (ع) شفای هر دردی است ومحافظت از هر ترس ونگرانی ۳. پیامبر (ص) فرمود دعا زیر گنبد او (حسین) مستجاب است.تربت او عامل شفاست وامامان از صلب او هستند.
على اصغر(ع)
بأی ذنب قتلت ؟؟!! یکى از فرزندان امام حسین«ع» که شیر خوار بود و از تشنگى، روز عاشورا بى تــــــــــاب شـــــده بود. امام ،خطاب به دشمن فرمود:از یاران و فرزندانم،کسى جز این کودک نمانده است.نمى ‏بینید که چگونه از تشنگى بى تاب است؟ در«نفس المهموم» آمده است که فرمود:«ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل» « اگر به من رحم نمی کنید , به این طفل رحم کنید» . امام در حال گفتگو بود که تیرى از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر را درید. امام حسین«ع» خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشید.(1) در کتابهاى مقتل،هم از«على اصغر»یاد شده،هم از طفل رضیع(کودک شیرخوار – عبد الله الرضیع) و در اینکه دو کودک بوده یا هر دو یکى است،اختلاف است.علی اصغر به خاطر بچگی عملاً نقشی در قیام نداشتند, اما از نظر روحی و روانی و عاطفی نقش به سزایی داشتند. با شهادتش مردمی که هنوز یک جو از شرافت و بزرگواری در نهادشان بود, فهمیدند که دشمن بسیار قسی القلب , بی عاطفه و بی رحم است که حتی به طفل شیرخواره رحم نکرده است .در زیارت ناحیه مقدسه،درباره این کودک شهید،آمده است:«السلام على عبد الله بن الحسین،الطفل الرضیع،المرمى الصریع،المتشحط دما،المصعد دمه فى السماء،المذبوح بالسهم فى حجر ابیه،لعن الله رامیه حرملة بن کاهل الأسدى وذویه».(2) و در یکى از زیارتنامه‏هاى عاشورا آمده استو على ولدک على الأصغر الذى فجعت به»از این کودک،با عنوانهاى شیرخواره،شش ماهه،باب الحوایج،طفل رضیع و ... یاد مى‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمى است که در ارتباط با او آورده مى‏شود.طفل شش ماهه تبسم نکند،پس چه کند
آنکه بر مرگ زند خنده،على اصغر توست‏

>على اصغر،یعنى درخشانترین چهره کربلا،بزرگترین سند مظلومیت و معتبرترین زاویه شهادت ...چشم تاریخ،هیچ وزنه‏اى را در تاریخ شهادت،به چنین سنگینى ندیده است.<(3) على اصغر را«باب الحوائج»مى‏دانند،گر چه طفل رضیع و کودک کوچک است، اما مقامش نزد خدا والاست.در گلخانه شهادت را

مى‏گشاید کلید کوچک ما

بررسی و نتیجه

  از آنجایی که در منابع دسته اول تا قرن چهارم و پنجم، تفاوت‌های زیادی در نقل مطالب است و نام، سن، نام مادر، قاتل، طریقه شهادت، و عکس‌العمل سیدالشهداء (ع) بعد از شهادت کودک، متفاوت است . و از طرفی در بعضی منابع مانند دلائل الامامة . "محمدبن جریر طبری" (م قرن 4) تعداد پسران سیدالشهداء (ع) را در کربلا، چهار نفر ذکر کرده‌اند و "علی‌اصغر" را که کودک است، غیر از "عبدالله رضیع" می‌دانند و نیز تفاوتی که در نام کودک در زیارات وارد شده است، از جمله در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:

«السلام عَلَی الرضیعِِ الصغیر»

«سلام بر آن شیرخوار کوچک»

و در کتاب اقبال[22] در ذکر زیارت روز عاشورا آمده است:

«.... صلی الله علیک وعلیهم اجمعین و علی الشهداء الذین استشهدوا معک وبین یدیک صلی الله علیک و علیهم اجمعین و علی ولدک "علی الاصغر" الذی فجعت به»

«...درود بر تو و بر همه (شهداء) و بر فرزندت علی‌اصغر که تو به واسطه (مصیبت او)، اندوهگین شدی»،

شاید بتوان به ظن غالب گفت، "علی‌اصغر" غیر از "عبدالله" شیرخوار است و این دو کودک سیدالشهداء (ع) هر دو در کربلا به درجه رفیع شهادت نائل آمده‌اند.

 

نقد چند سخن

  اینکه بعضی گفته‌اند، طفل سیدالشهداء 6 ماه داشته است و یا با تیر سه ‌شعبه، به شهادت رسیده است، امری غیرقابل قبول است؛ زیرا در منابع کهن چنین تعابیری اصلاً پیدا نمی‌شود و تنها در مورد 6 ماه داشتن طفل در کتاب مَُحرَّف و منسوب به ابومخنف[23] این مطلب آمده است و به تدریج در مآخذ معاصران راه یافته است. و در مورد ویژگی تیر تنها دینوری با تعبیر مِشقَص (تیربلند غیر عریض) توصیف کرده است. اما تیر سه شعبه که اکنون در منابر و مجالس روضه خوانی مرسوم است، مستند به برخی مقاتل غیر معتبر معاصر است.[24]

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد