فراز ونشیب های شبیه خوانی

در عصر قاجار و به خصوص در زمان حکمرانی فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار، تعزیه رونق گسترده ای یافت و اجرای آن در سراسر ایران متداول گردید، اما غالباً دست اندرکاران و برگزارکنندگان شبیه خوانی، وابسته به سلاطین و وابستگان دربار قاجاریه بوده اند

به نحوی که نفوذ فرهنگ شاهان را به خوبی می توان در مجالس تعزیه این عصر شاهد و ناظر بود. از شواهد رواج تعزیه در چنین دورانی برپا شدن تکیه و مرسوم شدن تکیه سازی می باشد؛ اما مشهورترین، مجلل ترین و مهم ترین این بناها تکیه دولت است. هنگامی که ناصرالدین شاه برای نخستین بار به فرنگ رفت و تئاترهای اروپا را دید، پس از مراجعت به ایران در سال 1290 هجری، این تکیه را تأسیس نمود که رضا قلی خان هدایت در کتاب روضةالصفا گزارش مفصلی از این مکان آورده است. تکیه دولت، محوطه وسیع دوطبقه ای بود که طبقه بالای آن را به صورت غرفه غرفه ساخته بودند که هر یک به شاه، بانوان حرمسرا و درباریان اختصاص داشت و در صحن آن جایگاهی برای اجرای تعزیه در نظر گرفته بودند و باشکوه ترین تعزیه ها در آن به اجرا درمی آمد و بهترین
افراد تعزیه خوان را از نقاط گوناگون کشور برای برگزار شدن این مراسم به تهران فراخوانده بودند. شاهزادگان به تقلید از شاه و برخی از تاجران و کسبه نیز به منظور خودنمایی و تثبیت اعتبار خویش و در مواردی هم به قصد ثواب، احداث تکیه و اجرای تعزیه را رونق بخشیدند و در این برنامه از یکدیگر سبقت گرفتند و تنها در شهر تهران متجاوز از سیصد تکیه، در مدتی کوتاه، ساخته شد.[20[                ساموئل گرین ویلر بنجامین نخستین امریکایی بود که به عنوان سفیر امریکا طی سال های 1882-1885 م. در ایران به سر می برد. وی فصل سیزدهم سفرنامه اش را به تعزیه اختصاص داده و شرح مبسوطی از تکیه دولت آورده است. معاصر وی، چارلز جیمز ویلز در اثر معروف خود - ایران آن گونه که هست - که به سال 1886 م. در لندن به طبع رسیده است ، مطالبی درباره شبیه خوانی عصر قاجاریه دارد. خانم لیدی شیل که در نیمه دوم قرن نوزدهم به ایران آمده، در دنباله گزارشی که درباره مراسم سوگواری نوشته، شرح نسبتاً جالبی از مجلس تعزیه حضرت امام حسین (ع) ارائه داده است. کارلا سرناهم در سال 1883 م. تماشاگر تعزیه در ایران بود. وی در سفرنامه اش نوشته است:«... خیل اسیران مرکب از زنان وکودکان خانواده امام، وارد صحنه می شوند. آنان را مدتی در کوچه های شام می گردانند و مردم بی سر و پا به سویشان سنگ می پرانند. بالاخره اسیران از مرکب های خود پایین آمده و با غل و زنجیرهایی روی سکو ظاهر می شوند. سردار یزید هر چه به دهنش می آید، می گوید. سربازان او سرهای بریده امام و یارانش را که آنها را در سینی های نقره ای گذاشته اند و بر رویشان تور نازکی کشیده اند، حمل می کنند... .» [21[کلنل چارلز ادوارد پیت - که از سوی انگلستان در عصر ناصرالدین شاه قاجار به سمت کنسول بریتانیا در مشهد منصوب شده بود - درباره تعزیه ای که در این شهر دیده، نوشته است:« ...بعداز ظهر مردم در مراسم شبیه خوانی شرکت جستند. هر روز صحنه ای مربوط به واقعه کربلا را اجرا می کنند و امروز اوج این نمایش، یعنی شهادت امام حسین (ع) بود. می گفتند کسی که نقش امام حسین (ع) را بر عهده دارد، سرانجام از اسب بر زمین می افتد و در حالی که با پارچه ای روی او راپوشانند، صحنه های مربوط به جدا کردن سر آن حضرت اجرا می گردد. در آخر یک سر مجسمه ای را به عنوان سمبل بر سر نیزه حمل می کنند... .» [22]همین که اشرافیت به تعزیه راه یافت ، نسخه های آن دچار تحریف گردید و نسخه نویسان تعزیه، برای خوش آمد عوامل حکومتی و تأمین اهداف سلاطین، مضامینی را به تعزیه وارد نمودند و صحنه هایی را بدان اضافه کردند که ارتباطی به سوگوار ی های محرم و عاشورا نداشت . نمایش های مضحکی چون تعزیه امیر تیمور گورکانی، عروسی دختر قریش که صحنه های خنده آور و افسانه ای داشت، تدارک دیده شد. حتی در مجالس تعزیه شهیدان کربلا، برخی مضامین را جای دادند که جنبه های شادی آور داشت و در آخر این تکه های نمایشی ، یکی از رویدادهای کربلا را ترسیم می نمودند تا جنبه عزاداری آن حفظ شود! [23[مجالس تعزیه خوانی به اندازه ای رسید که بنا به اظهارات بهرام بیضایی، تعداد آنها در تهران به سیصد مجلس می رسید . علاقه مندی پادشاهان و اعیان قاجاریه در گسترش ظاهری این مراسم، بسیارمؤثر بود. اما بر خلاف این رونق ظاهری و شکوفایی استعداد تعزیه خوانان در ایفای نقش خویش و بروز خلاقیت های هنری از آنان ، مضامین و پیام تعزیه ها مسیری نزولی را طی کرد؛ به نحوی که برخی سروده ها و نیز اجرای پاره ای از نمایش های تعزیه با فرهنگ قرآن و عترت مغایرت پیدا کرد و این روند مخدوش ، علمای شیعه را وادار نمود تا شبیه خوانی را مورد انتقاد قرار دهند . استاد سیدمحمد محیط طباطبایی می نویسد:« مخالفت برخی از فقها با تشبیه و برخی ازمراسم تعزیه از اهمیت آن در کار عزاداری محرم کاست و به تدریج از حوزه دولتی برکنار رفت و جای آن را حرکت دسته هایی گرفت که در ضمن آنها، برخی از مراسم صوری تعزیه خوانی حفظ شده بود و هنوز هم گوشه هایی از آن در برخی نقاط کشور به چشم می خورد... .» [24[دلیل مخالفت علما با تعزیه آن بود که در وهله اول مطالب تحریفی گوناگونی به آن راه یافت و از مقصد اصلی آنکه سوگواری برای خامس آل عبا بود ، فاصله گرفت و جنبه سرگرم کننده و تفریحی آن بر حالت سوگواری و ماتم سرایی پیشی گرفت و حتی اجرای تعزیه های مضحک و نمایش های وهن انگیز در برخی تکیه ها عمومیت یافت. اعتمادالسلطنه در روزنامه خاطرات خود (جمعه هفتم محرم 1306 هجری) می نویسد:« شنیدم دیشب در تکیه دولت، تعزیه دیر سلیمان بود و سفرای انگلیس و ایتالیا با اتباعشان آمده بودند تماشا . بعد از ختم تعزیه، اسماعیل بزاز مقلد معروف با قریب بیست هزار مقلدین و عمله طرب بودند که با ریش های سفید و عاریه و لباس های مختلف از فرنگی و رومی و ایرانی ورود به تکیه کردند و حرکات قبیح از خودشان بیرون آوردند؛ به طوری که مجلس تعزیه از تماشاخانه بدتر شده بود...» [25[میرزا تقی خان امیرکبیر که مشاهده کرد ، خرافات و مطالب وهن انگیز به مجالس تعزیه و سوگواری راه یافته است، تصمیم به اصلاح آن گرفت ؛ امیر مثل یک مسلمان روشن و معتقد، با پاره ای از خرافات و اباطیل که توسط جهال و مغرضان، به نام دین در میان مسلمانان رواج یافته بود، مخالفت می کرد و در عین حال به بسیاری از امور کاملاً تعبدی اسلام که سند محکم دینی دارند ... معتقد بود ... امیر درصدد بوده است که وضع روضه خوانی و تعزیه داری را به صورت آبرومند و دنیاپسندی درآورد ... به یکی از شعرا به نام شهاب (متوفی به سال 1291 هجری) دستور داد که اشعار شیوا با مضامین عالی و آموزند های بسراید تا اشعار نارسا و سبک را از مراثی سیدالشهدا حدف کنند... .» [26[در تذکره گنج شایگان آمده است :« ... از آنجا که در مجالس تعزیت و محافل شبیه ماتم و مصیبت حضرت خامس آل عبا (ع) اشعاری که فی ما بین اشباه اهل بیت مکالمه می شد ، غالباً سست و غیرمربوط و مهمل و مغلوط بود ، میرزا تقی خان وی [شهاب] را مأمور داشته چنین گفت که دوازده مجلس از آن وقایع را متضمناً بالبدایع والصنایع به اسلوبی که خواص بپسندند و عوام نیز بهره مند شوند، موزون سازد . شهاب نیز آن اشعار را چنان گریه خیز ساخت و بدانگونه غم انگیز بپرداخت که اگر دل سامع به سختی حجر موسی است ، استماعش را اثری است که در همان عصاست... .» [27[دکتر رضا خاکی عقیده دارد مجموعه باارزش نسخه های خطی از شبیه نامه ها که در کتابخانه ملک نگاهداری می شود، همان مجموعه ای است که شهاب به تشویق امیرکبیر تدوین و تنظیم کرده است. [28[به تدریج ایرانیان با تئاتر غربی و نمایش های اروپایی ها آشنا شدند . ترجمه نمایش های غربی نیز وضع جدیدی را پدید آورد . این وضع ادامه یافت تا انقلاب مشروطیت به وقوع پیوست و نوعی تجدد ظهور خود را نشان داد که از رونق تعزیه به شدت کاست . با روی کارآمدن رضاخان، اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع گردید و از سال 1312 ش در اثر جلوگیری از تعزیه خوانی، دست اندرکاران این نمایش، شهرها را رها کرده ، روانه روستاها و نقاط دور افتاده کشور شدند .در وضع جدید ، تعزیه خوانان و مجریان شبیه خوانی برای در اختیارگرفتن اماکن پرسود، جهت اجرای تعزیه با هم در رقابتی شدید قرار گرفتند که این رقابت های شدید و خشن نیز در زوال تعزیه مؤثر واقع گردید ؛ چرا که دست بردن در نسخه های اصیل، دگرگون نمودن متن ها، روی آوردن به آداب و رسوم آمیخته به خرافات و ایجاد تحریف در برخی صحنه ها به منظور تأمین اهداف خوانین محلی، از آفات غیر قابل اغماض آن به شمار می رفت . گرچه در این انتقال تعزیه از فرهنگ شاهی و سنّت های درباریان مصون ماند ، ولی در روستاها گرفتار مطالب موهوم و فرهنگ هایی عامیانه گردید که از آسیب اولی کمتر نبود .پس از سقوط رضاخان و از سال 1320 شمسی به این طرف، تعزیه با قوت بیشتر و تجدید حیات گذشته از دهه های قبل، حضور خود را در برخی محافل شهری نشان داد ؛ ولی به دوران اوج خود « عهد ناصری » نرسید و همچنان به صورت موروثی و عاداتی مذهبی با شیوه های ابتدایی و امکانات بسیار ساده اجرا می شد و اثری از تکامل، بازسازی متون و پالایش های اساسی در آن مشاهده نمی گردید. با به اجرا درآمدن مجلس تعزیه عبداللَّه عفیف در سال 1344 شمسی در تهران و نیز به نمایش گذاشتن چند مجلس تعزیه در شیراز، تعزیه در شهرهای بزرگ متداول گردید . اما رونق آنچنانی نداشت . با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و بر اثر تأکیدهای مکرر رهبری انقلاب، حضرت امام خمینی (ره)، مبنی بر اجرای عزاداری سنتی باشکوه هرچه افزون تر، تعزیه خوانی رواج فزاینده ای یافت و بیانات آن فروغ فروزان از سوی برخی دست اندرکاران تعزیه حمل بر تشویق و تکریم تعزیه بر همان روال آفت زای قبلی گردید و حتی پاره ای از مراکز فرهنگی و نهادهای ذی ربط، به انتشار متن های مخدوش تعزیه روی آوردند و به بهانه نشر میراث ملی و ذخایر هنرهای مردمی و حمایت از سوگواری های سنتی و بومی، در این راستا تلاش هایی از خود نشان دادند. (12(

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد