جلوه های آسمانی در نهضت کربلا

در ایام گرامی داشت قیام سالار شهیدان ، حسین بن علی (ع) ، قرار داریم . این روزها نه تنها مسلمانان ، بلکه همه عدالتخواهانی که با گوشه هایی از شخصیت امام حسین (ع) آشنا هستند ، یاد آن انسان بزرگ را گرامی می دارند . او که با قیام جاودانه اش در سرزمین کربلا ، به همراه یاران و خاندان با وفایش ، عالی ترین جلوه های انسانیت را به نمایش گذاشت ....

در واقع رمز جاودانگی امام حسین (ع) ، تجلی ارزش های انسانی در قیام اوست . آن چنان که در تاریخ آمده است ، سپاه دشمن تا توانستند بر حسین و یاران و خاندانش ، ستم کردند و چهره زشت باطل را آشکار کردند . اما امام و یارانش ، تصویری زیبا از ارزش های انسانی و اخلاقی را آفریدند . به همین دلیل است که " ادوارد براون" نویسنده انگلیسی می گوید : " حتی غیرمسلمانان نیز به پاکی روحی که این قیام تحت لوای آن انجام گرفت ، اذعان و اعتراف دارند ."

نهضت امام حسین(ع) به بشریت می آموزد که در هولناکترین شرایط نیز باید به اصول و آداب انسانی پایبند بود . خطرها و دلهره ها ، غالب انسان ها را به مصلحت اندیشی وا می دارد ، اما در نهضت امام حسین (ع) ، توطئه ها و تهدیدها ، لحظه ای امام و یارانش را دچار تردید نکرد و آنها را به عقب نشینی وادار ننمود . توکل به خدا ، عدالت خواهی ، حق طلبی ، فداکاری ، آزادگی ، شجاعت ، رعایت ادب و احترام به اصول انسانی ، در مرحله به مرحله نهضت امام حسین (ع) به خوبی نمایان است . اعجاز حرکت امام حسین (ع) در این بود که حتی در کشاکش نبرد ، فضیلت های اخلاقی و اصول انسانی زیر پا گذاشته نشد ، چرا که حسین بن علی (ع) و یارانش برای اعتلای همین فضیلتها به میدان آمده بودند . بر پایه منطق امام حسین (ع) نمی توان برای کسب قدرت ، به دروغ و فریب متوسل شد و نباید برای هدایت و اصلاح امور ، به بیدادگری و سلطه جویی پرداخت . حسین بن علی(ع) ، پرچمدار مکتبی بود که پیامبر اسلام (ص) بنیان نهاد . مربیان این مکتب نسبت به مردم ، چنان رحمت و مودت داشتند که با همه وجود در راه هدایت و نجات آنان تلاش می کردند و از ایمان نیاوردن آنان اندوهناک می شدند .
حسین بن علی (ع) با همه وجود به مردم عشق می ورزید . به همین دلیل بود که باب گفت و گو ، موعظه و اندرز را در تمام مراحل نهضت خویش باز گذاشت و به روشنگری پرداخت . امام حسین (ع) مردم را چون فرزندان دلبند خویش ، گرامی می داشت و این رحمت و شفقت ، بستری مناسب را برای هدایت آنان فراهم می کرد .

یکی از کسانی که تحت تاثیر محبت و انسان دوستی امام قرار گرفت، حُر بن یزید ریاحی بود . " حر" قوماندان اولین گروه از سپاهیان دشمن بود که راه را بر امام و یارانش بست . پیمودن راه طولانی ، تشنگی شدید را بر حر و یارانش غالب کرده بود . امام در این شرایط ابتدا فرمان داد تا حُر و سپاهش را سیراب سازند . شخصی به نام "علی بن طعان " می گوید : در آن روز من از سپاهیان حر بودم که از همه دیرتر رسیدم . امام حسین (ع) نزدیک من شد و وقتی من و مرکبم را تشنه دید ، با دست خویش من و شترم را سیراب کرد . اینگونه انسانیت و بزرگواری و دیگر کراماتی که " حُر" از نزدیک در وجود مبارک امام حسین (ع ) ، مشاهده کرد ، موجب شد که وی در هنگامه عاشورا ، حال و هوایی دیگر پیدا کند . هرچه عرصه بر امام و یارانش تنگ تر می شد ، حر نگران تر و آشفته تر می گردید . او بالاخره تصمیم گرفت که جان خویش را در راه باطل به بهایی اندک نفروشد و دعوت حسین بن علی (ع) را بپذیرد . حُر درحالی که سر خویش را به پایین انداخته بود ، نزد امام حسین(ع) آمد و از رفتار خود ، ابراز ندامت کرد . اما با روی گشاده و بخشش کریمانه ی شخصیت بزرگی چون امام حسین مواجه شد . حر از امام اجازه گرفت که به میدان برود و پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید .

یاد خدا و اتصال عمیق به سرچشمه هستی ، از ویژگی های امام و یارانش بود . لذا آرامش و اطمینان ، لحظه ای از اندیشه و دل این دلاور مردان دور نمی شد . توکل به خدا ، سبب شد که آنان در اوج عزت و سربلندی ، بدون آن که از زیادی نفرات و تجهیزات دشمن بهراسند ، در عرصه حضور یابند . امام و یارانش از یاد خدا ، نیرو می گرفتند و از هیچ چیز جز او ، هراس به دل راه نمی دادند . به همین دلیل ، دلاورمردان آن عرصه از نوجوان گرفته تا کهنسال ، شجاعتی تاریخی و بی نظیر از خود نشان دادند .
" حَبیب بن مظاهر " و " مُسلم بن عوسجه " دو نمونه از شجاعان صحنه نبرد عاشورا بودند . آن ها دو دوست قدیمی و از یاران رسول خدا (ص) بودند . آنها با وجود کهولت سن ، در دفاع از امام حسین (ع) و آرمان های او سر از پا نمی شناختند . در شب عاشورا ، هنگامی که حسین بن علی (ع) به یارانش اجازه داد هر که می خواهد به خانه و شهر خود باز گردد ، مسلم بن عوسجه تاکید کرد : " به خدا سوگند تا وقتی توان داشته باشیم ، با هر وسیله ای مبارزه می کنیم تا سرانجام در رکاب شما جان دهیم . " وقتی مُسلم بن عوسجه طی نبردی شجاعانه بر زمین افتاد ، در آخرین لحظات ، به یار قدیمی خود ، حبیب بن مظاهر گفت : " وصیت من این است که جان خود را برای حسین فدا سازی و در راه او کوتاهی نکنی . " اندکی بعد حبیب بن مظاهر نیز به شهادت رسید .
در کنار این پیران دلاور ، جوانان و نوجوانانی چون قاسم پسر امام حسن (ع) نیز حضور داشتند . قاسم برادر زاده امام حسین (ع) ، نوجوانی 13 ساله ، با بصیرت و شجاع بود .
قاسم ، بی صبرانه منتظر اجازه امام بود تا به میدان برود . او نزد امام رفت و اجازه نبرد خواست . امام حسین (ع) چون اشتیاق او را دید ، نظرش را درمورد مرگ جویا شد . قاسم چون سخن امام را شنید ، در حالی که سراسر وجودش را شوقی وصف ناپذیر گرفته بود ، در پاسخ امام گفت : شهادت در راه خدا برای من از عسل شیرین تر است . با اجازه امام این نوجوان دلیر از اهل بیت پیامبر ، به صحنه نبرد رفت و پس از مبارزه ای شجاعانه ، به شهادت رسید .

بزرگترین جلوه ایثار و وفاداری در قیام کربلا را می توان در حرکت زیبای حضرت عباس(ع) ، برادر امام حسین (ع) ، مشاهده کرد . حضرت عباس که به ابوالفضل شهرت داشت ، از مقام علمی و اخلاقی والایی برخوردار بود . دلاوری و شجاعت او نیز زبانزد همگان بود و به تنهایی بر جمعی از حریفان فائق می آمد . او از کودکی علاقه خاصی به امام حسین (ع) داشت و همواره خواسته و نظر آن حضرت را به عنوان رهبر خود ، بر خواسته های خویش ترجیح می داد . حضرت ابوالفضل پرچمدار سپاه امام حسین (ع) بود . در روز نبرد ، قبل از شروع جنگ ، امام از او خواست تا مقداری آب برای زنان و کودکان فراهم کند . زیرا دشمن بی رحم چند روزی بود که مانع رسیدن آب به سپاه و اردوگاه امام حسین (ع) شده بود . حضرت ابوالفضل سوار بر اسب شد ، برق آسا ، صفوف دشمن را شکافت و خود را به رود فرات که در محاصره دشمن قرار داشت ، رساند . در آن هوای گرم ، او نیز به شدت تشنه بود . با دیدن آب گوارا ، خواست جرعه ای بنوشد ، دست خود را در رود فرات فرو برد و مشتی آب را برگرفت و به لبهایش که از تشنگی خشک شده بود ، نزدیک کرد . اما به یاد تشنگی کودکان و اهل بیت امام حسین (ع) افتاد . جوانمردی به او اجازه نداد تا قبل از کودکان تشنه امام ، آب بنوشد . آب را بر رود ریخت و مَشک را پر از آب کرد . آنگاه با تمام توان کوشید آب را به اردوگاه امام حسین برساند . در این هنگام ، سپاهیان یزید از هر طرف بر وی تاختند ، او را محاصره کردند و ناجوانمردانه دست های ابوالفضل را قطع و سپس آن الگوی جوانمردی ، رشادت و ایثار را به شهادت رساندند .

راه و منش امام حسین (ع) و یارانش ، الگوی کسانی است که از عزت و شرافت نفس برخوردارند و در برابر ستم و زور ، سر خم نمی کنند . جلوه ها و زرق و برق دنیایی ، کوچکتر از آن بود که این روح های بزرگ و آزاده را اسیر خویش کند . به همین دلیل بود که در شب قیام ، یکی از یاران امام حسین (ع) در تعبیری زیبا به امام گفت : " اگر بدانم هفتاد بار کشته می شوم و بدنم را آتش زده و خاکسترم را زنده می کنند ، باز هرگز دست از یاری تو بر نمی دارم . این جملات حاکی از درک درست آنها از حقیقت و ایمان راستین آنها به آرمانهای متعالی بود .

امام حسین (ع)، چون خورشید و یارانش همگی ستارگان درخشان آسمان انسانیت بودند که زندگی و شهادت هر کدام الگویی برای ما است . این چنین بود که پیامبر اسلام (ص) ، درباره شهادت نوه گرامیش حسین (ع) فرمود : به راستی با شهادت حسین (ع) در قلب مردم با ایمان ، چنان شور و حرارت جاودانه ای ایجاد می شود که هرگز به سردی نمی گراید .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد