عاشورا وانتظار

نگاه به عاشورا و انتظار، می‌رساند که میان این دو، پیوندها و رابطه‌هایی است: حضرت مهدی(ع) فرزند حسین(ع) است و خونخواه وی. اولین کلام امام عصر(عج) یاد جدشان حسین بن علی(ع) است

شعار یاوران قائم آل محمد(عج)، یا لثارت الحسین است و یاری اباعبدا...(ع)، یاری حجت بن الحسن العسکری(ع) است.

آن دو بزرگوار دارای لقب‌های مشترکی هستند، نظیر ثارا...، غریب، رانده شده و... . زیارت عاشورا از خونخواهی امام حسین(ع) در رکاب مهدی(ع) خبر می‌دهد. مطابق روایات، در روز عاشورا و میلاد امام حسین(ع)، باید به یاد حضرت مهدی(عج) بود و در روز میلاد امام زمان و شب قدر با زیارت امام حسین(ع) به یاد اباعبدا... .

روز ظهور قائم آل محمد(ص)، عاشورا است. به زیارت امام حسین(ع) و زیارت صاحب‌الامر(عج) در اعیاد اسلامی توصیه شده است. شهر کوفه، پایگاه مشترک این 2 امام معصوم است. امام عصر(ع) به قرائت زیارت عاشورا و زنده نگه داشتن یاد عاشورا عنایت دارند. هر دو امام با بیعت نکردن با طاغوت به اصلاح‌گری می‌پردازند. بالاخره در روایات، آرزوی شهادت در رکاب این دو امام برای شیعیان، تحسین شده است.

عاشورا، پشتوانۀ فرهنگی انتظار است و منتظران مهدی موعود، پرورش یافته مکتب عاشورا هستند. نقش زنان در قیام امام حسین(ع) و امام مهدی(ع) بسیار پررنگ است.

اباعبدا...الحسین(ع) و امام زمان(عج) در اهداف، یاران و زمانه اشتراک دارند. توجه به درگیری و نبرد بین حق و باطل، امری است ضروری و سنتی است الهی و جاری. در این مسیر سختی‌ها و مشکلات فراوانی بوده است؛ حفظ دین دشوار است. سازش ناپذیری این دو امام، تدبیر و مدیریت و تلاش جهت جذب و نیروسازی از تحلیل‌های دیگری است که از عاشورا و انتظار به دست می‌آید.

عاشورا و انتظار با تکیه بر سنت‌های الهی، دولت‌های باطل را به زوال و نابودی می‌کشانند.

عده‌ای پس از طلب یاری امام، از او به خاطر مشکلات و ... باز می‌مانند و با جداشدن از سپاه حق به عذاب ابدی دچار می‌شوند و عده‌ای، پیروز میدان بوده و سعادتمند می‌گردند.

همۀ کسانی که خود را از منتظران واقعی حضرت می دانند، بایستی ضمن تبیین دین، فرهنگ عاشورا و بسیج را تبیین کنند و با الگوسازی؛ اقدام به جذب نیرو و تبلیغ نمایند. باید با توجه به عامل تنش‌زدایی، جامعه را آماده حرکت به سمت شناخت و معرفت امام کرد.

اگر عاشورا پشتوانۀ فرهنگی انتظار است، پس باید در جهت تبیین حرکت عاشورا و نیز برگزاری هرچه باشکوه‌تر مراسم عاشورا و معرفی اسوه‌های جاویدان آن، تلاشی دو چندان کرد.

خیلی فرق است بین این‌که به عاشورا به عنوان پشتوانه و عقبۀ فرهنگی و الهام پذیر انتظار نگاه شود؛ یا یک سنت برخاسته از عواطف و احساسات قومی. «کربلا» دانشگاه بزرگی است با کلاس‌ها و درس‌های بسیار که ابعاد و آموزه‌های این دانشگاه بزرگ، هنوز هم بر بسیاری پوشیده است.

باید در این دریای عمیق، گسترده و پربار، غواصانی ماهر و زبردست به صید بپردازند تا گوهرها و مرواریدهای گران‌بهای آن را به چنگ آورده، در اختیار خواستاران و خریداران قرار دهند. هنوز هم این حرکت عظیم و منشور بی‌نهایت، زوایای پنهان و ابعاد گسترده‌ای دارد که تنها بر عاشقان طالب رخ می‌نماید.

تبیین دین: عصر حسین(ع)، عصر غربت دین بود و عصر انتظار نیز چنین است. قیام حسین(ع) و فرزندش مهدی(ع) برای احیای دین است. منتظر مهدی(عج) باید از دین، ضرورت، قلمرو و زبان آن و... تحلیلی عمیق داشته باشد تا در این عصر بتواند زمینه‌ساز حرکت مهدی(ع) باشد.

حسین(ع) و یارانش الگوی منتظرانند، از این رو باید در مبانی فکری و ویژگی‌های رفتاری و تربیتی آنان، درنگی شایسته کرد.

دیگر رهیافت، از رهیافت‌های پیوند انتظار و عاشورا معرفت امام است.

کسانی می‌توانند شعار خود را «یا لثارات الحسین» قرار دهند که به مقام «ابوت با امام» رسیده باشند تا بتوانند خونخواه او باشند. این ممکن نیست مگر با معرفت به حق امام(ع). شعار «یا لثارت الحسین» فقط یک شعار برخاسته از عواطف و عصبیت‌های قومی و نژادی نیست، بلکه برخاسته از معرفت به حق «ولایت امام» است. این معرفت، شناخت حسب و نسب و فضایل آنان نیست، بلکه عرفان به حق ولایت آنان است. «ألست أولی بکم منکم بأنفسکم» و «النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم». آنان از خودمان به ما آگاه‌تر و مهربان‌ترند و از همۀ هواهای نفسانی آزادند.

این شعار، شعار کسانی است که با درک اضطرار به وحی و حجت، از همۀ تقلیدها، تلقین‌ها، هوس‌ها، غریزه‌ها و ... جدا شدند و رسول و امام را به عنوان مربی خود انتخاب کردند که: «أنا و علی أبوا هذه الامة».

این درک از امام و این آگاهی از حق ولایت ایشان ما را به مقام ابوت و در نتیجه خونخواهی آنان می‌رساند؛ آن هم نه پدر جسمانی که پدر روحانی، مربی، هادی و پیشوای من؛ آن هم پدری که «مصباح»، «سفینه»، «میزان»، «وارث»، «امین» و «اسوه» است و سبب سعادت و رستگاری، امنیت، حفظ، نجات، عزت، قبولی اعمال و ... است.

این نگاه به امام و آگاهی از شؤون و آثار ولایت آنان، ثمرات و بارهای زیادی با خود دارد و فاصله گرفتن از آن ضررهای جبران ناپذیری به همراه دارد. از گام‌های اساسی تمام مراکز فرهنگی و آموزشی، تبیین دقیق این معنا از امامت است.

عزت: «عزت» اساس حرکت حسینی و مهدوی است و می‌تواند اساس سیاست راهبردی حکومت دینی در سطح روابط بین‌المللی باشد. حکومت دینی، به عنوان زمینه‌ساز دولت کریمۀ مهدوی، از هرگونه روابط و مذاکره ای که شائبه ذلت داشته باشد، پرهیز می‌‌کند. منتظر «دولت عزیز» (تعز بها الإسلام و أهله) خود باید عزیز باشد. حسین(ع) هم می‌فرمود: «هیهات منا الذلة».

آن‌جا که حسین(ع) و مهدی(ع) از جذب نیرو و تبلیغ دین دست نمی‌کشند، تکلیف منتظران و پیروان آنان مشخص است. جذب نیرو و تبلیغ در سطح داخلی و خارجی، از تکالیف عمدۀ حکومت‌های دینی، به عنوان زمینه‌سازان دولت کریمۀ مهدوی است.

فریاد «هل من ناصر» حسینی و مهدوی، همواره به گوش می‌رسد؛ باید این فریاد را پاسخ گفت. اما چگونه؟ امیرمؤمنان(ع) و امام صادق(ع) این چگونگی را پاسخ می‌دهند: حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «با پرهیزکاری و تلاش فراوان و پاکدامنی و راستی مرا یاری دهید.» امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند: «کسی که دوست دارد، از یاران قائم(عج) باشد، باید منتظر باشد و در همان حال، از گناهان اجتناب ورزد و خود را به اخلاق نیکو بیاراید.».

ترویج اخلاق و فضایل اخلاقی، به عنوان راهبردی اساسی در حکومت دینی مطرح است. این سیاست کلان و راهبردی به همراه راه‌کارهای اجرایی آن می‌تواند به عنوان یک هدف و معیار، برای نقد تمامی ارگان‌های فرهنگی، آموزشی و تبلیغی باشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد