تعزیه,بدعت یا سنت؟

تعزیه خوانی و شبیه خوانی، نمایشی است که در یک محوطه، با حضور مردم توسط چند نفر انجام می گیرد که در نقش قهرمانان کربلا و با لباسهای مخصوص و ابزار جنگی وهمراه با دهل و شیپور، نیزه، شمشیر و غیره ایفای نقش می کنند . صحنه ، بر مبنای حوادث کربلا و مقتل ها تنظیم می شود. تعزیه، اگر بصورت صحیح و با حفظ موازین معصومین انجام شود، تاثیر مهم می گذارد .[1]

تعزیه خوانی ، عبارت از مجسم کردن و نمایش دادن شهادت جانسوز امام حسین <ع> و یاران آن بزرگوار یا یکی از حوادث مربوط به واقعه کربلا بود . شبیه خوانی ناطق، ظاهراً در دوره ناصرالدین شاه در ایران معمول شد، یا اگر از قبل بود ، در دوره سلطنت ناصرالدین شاه رونقی بسزا یافت وشبیه خوانهای زبردستی پیدا شدند. ظاهر آن که مشاهدات شاه در سفرهای خود از تئاترهای اروپا در پیشرفت کار تعزیه و شبیه خوانی بی تاثیر نبوده است . شبیه خوانی و تعزیه خوانی سنت هنری و نمایشی اهل تشیع است که سیمای وجیه و معصوم قدیسین را از روزگار کهن تا به امروز در برابر دیدگان اهل معنی عیان داشته است . [2[درباره کیفیت اجرای تعزیه، تحقیقات ارزشمندی انجام گرفته و آثاری تألیف شده است. در یکی از منابع آمده است:« تعزیه به احتمال قوی بصورت هیئت فعلی خویش در پایان عصر صفوی پدید آمد و از همه سنت های کهن نقالی و روضه خوانی و فضائل و مناق بخوانی و موسیقی مدد گرفت و تشکیلاتی محکم برای خود ترتیب داد . تعداد تعزیه های اصلی کمی از صد می گذرد .کیفیت تعزیه نامه ها غالبا منظوم و در هر حال آهنگین یعنی مرکب از بحر طویل و شعر است . به اقتضای نقشی که افراد مختلف در اجرای تعزیه داشتند و حال و هوای شعرها و نحوه خواندن، اصطلاحات خاصی هم رایج بود، مثل: رجزخوانی، شبیه خوانی، نوحه خوانی، بحرطویل خوانی، مقتل خوانی، شهادت خوانی، هجران خوانی (از زبان اسرا)، اشقیاخوانی و شمرخوانی (از زبان سپاه عمر سعد). آنچه نقل شد، گوشه ای از کیفیت اجرای آن را نشان می دهد. [3[مساله شبیه خوانی از دیدگاه فقهی و اعتقادی نیز مورد بحث و بررسی عالمان شیعه قرار گرفته است. برخی آن را تحریم و بعضی تجویز کرده اند . تاثیرگذاری عاطفی و نیزروحیه ضد ظلم که در پی دیدن نمایشهای تعزیه در افراد ایجاد می شود، از نقاط قوت و مثبت این نمایش مذهبی است. به همین جهت در ایران پس از انقلاب اسلامی، رواج و توسعه بیشتری یافته و همراه این توسعه، تحولاتی هم در سبک اجرا، هم در محتوای اشعار و جهت گیری سیاسی اجتماعی پدید آمده است. در واقع، انقلاب اسلامی به تعزیه روح جدیدی بخشید و این هنر جان گرفت. صاحب نظران این فن، خود به تأثیر آن در روحیه سربازان و افسران در طول سالهای دفاع مقدس اعتراف کرده اند . [4[

عزاداری در مقیاسی وسیع
 

ابوریحان بیرونی یادآور می شود ملت اسلام همواره عاشورا را بزرگ می دانستند و این روز برایشان خجسته بود تا آنکه قتل امام حسین(ع) در این زمان روی داد و از این تاریخ مسلمانان ، عاشورا را روزی شوم و منفور دانستند، ولی بنی امیه در این روز لباس نو بر تن کردند ، زیب و زیور نمودند و آن را عید گرفتند . شیعیان در روز عاشورا از راه تأسف نسبت به شهادت سید شهیدان در شهرهای اسلامی گریه و نوحه سرایی می کنند و تربت مسعود حسینی را در کربلا، در این روز، زیارت می نمایند. [5] به گفته برخی مورخان، آل بویه نخستین کسانی بودند که دامنه سوگواری بر شهیدان کربلا را گسترش دادند و مجالس عزا برای امام حسین (ع) و یارانش را که به صورت خصوصی در خانه ها و احیاناً در محافلی غیرعلنی برگزار می گردید، به سوگواری در بازارها و معابر عمومی به طور آشکار و همراه با جوش و خروش مبدل ساختند .موافق نوشته ذهبی و برخی تاریخ نگاران دیگر، در سال 352 هجری احمد معزالدوله دیلمی، عزاداری رسمی عاشورا را در بغداد متداول ساخت . وی امر نمود در دهه اول ماه محرم باید مردم تمامی بازارها را بسته ، لباس عزا بپوشند و به تعزیه سیدالشهدا بپردازند.[6] بعد از آن در سال های دیگر تا هنگام انقراض دولت دیالمه شیعیان در دهه اول محرم در شهرهای شیعه نشین یا مناطقی که اکثراً شیعه بودند رسم سوگواری بجای می آوردند و در بغداد این سنّت تا اوایل حکمرانی سلجوقیان برقرار بود . شیخ عباس قمی ضمن اشاره به این نکته می افزاید:« علمای سنّی با چنین فرمانی مخالفت کردند ، ولی چنین تخلفی مؤثر واقع نگردید و معزالدوله دیلمی در عملی ساختن منظور خود مبنی بر رسمی ساختن مراسم عاشورا ، پیروز گردید.» [7[ادوارد براون در تاریخ ادبیات خود به نقل از تاریخ ابن کثیر شامی این نکته را مورد تأیید قرار داده و اضافه می کند:« احمد بن ابوالفتح در کتاب احسن القصص نوشته که عزاداری در سال 963 م. در بغداد توسط معزالدوله بویه اجرا شده است.» مقریزی هم در کتاب الخطط خود می نویسد :« در سال 363 هجری المعزالدین لله فاطمی، از حکمرانان فاطمیان در مصر، سوگواری روز عاشورا را در قلمرو دولت خویش که مصر و سودان و توابع آنها بود، مرسوم ساختصاحب بن عباد وزیر دانشمند و مرثیه سرای آل بویه که اشتیاق ویژه ای در ترویج سوگواری برای امام حسین (ع) داشت، چکامه هایی چند در منقبت آن امام تصنیف کرد که در ایام عزاداری عاشورا جهت تشویق سوگواران خوانده شد . در یکی از این مرثیه ها آمده است:« خون دوستان محمد (ص) جاری است. اشک هایمان آکنده از درد است . لعن و ننگ بر دشمنان گذشته و آینده باد . سینه بسوزانید از آنچه که بر کودکان کربلا گذشته است. فرشتگان آسمان بر شهادت شهیدان کربلا شیون کردند. پس تو باید چندی سرشک را از دیدگان خویش جاری نمایی، زیرا پس از واقعه عاشورا، خنده و شادی حرام است.» [8[بنا به نوشته ابوبکر خوارزمی، در مقتل خود ، صاحب بن عباد در عمومیت بخشیدن تعزیه و مرثیه سرایی تلاش زیادی نمود و ارزش سوگواری برای امام حسین(ع) را فزونی بخشید. ابن عمید ، وزیر رکن الدوله دیلمی، نیز در ترویج عزای حسین نقش فعال و تأثیرگذاری را بر عهده داشت. آمده است که دیلیمیان شیعه مذهب، مظالم بنی امیه و حوادث جانگداز کربلا را به صورت شبیه خوانی مجسم می نمودند، اما این نمایش ها صامت بود و افراد نمایش با لباس مناسب سوار و پیاده در صحنه حضور می یافتند . [9[

عزاداری در عصر صفویه
 

با روی کار آمدن دولت صفویه و رسمی گردیدن مذهب تشیع ، برگزاری هر چه باشکوه تر مراسم عزاداری در اشکال روضه خوانی ، نوحه خوانی ، مرثیه سرایی و سینه زنی در قالب اجتماعات وسیع شکل فراگیری به خود گرفت . اروپاییان که در قالب فرستادگان سیاسی، نظامی، بازرگان، مبلغ مذهبی در این دوران به دربار ایران آمده اند ، در سفرنامه های خود به چنین اجتماعاتی اشاره دارند . اما گرچه در پاره ای از این یادداشت ها به صحنه های نمایش گونه سوگواری ها توجه شده و از اشخاصی سخن گفته اند که با لباس های رنگارنگ مشغول عزاداری بوده اند و نبردهای ساختگی توسط صدها تن عزادار صورت می گرفته است ، ولی با کاوشی در این منابع، ردپایی از مراسم تعزیه خوانی، به شکل تکامل یافته در اعصار بعد، در زمان صفویه مشاهده نمی شود. آنتونیودی گووآر کشیش اسپانیایی که از طرف فیلیپ پادشاه اسپانیا در عهد حکومت شاه عباس اول ، چندین بار به دربار ایران مسافرت نموده ، در سال 1011 هجری از مشاهدات خود در شیراز چنین گزارش ارائه داده است:« ... در پیشاپیش دسته های عزادار شترانی دیده می شد که بر پشت هر یک پارچه ای سبزرنگ افکنده، زنان و کودکان را بر آنها سوار کرده بودند ، سر و روی زنان و کودکان گویی توسط نیزه زخمی شده بود و تظاهر به گریه می کردند...» [10[پیتر دلاواله سیاح ایتالیایی در سال 1026 به اصفهان آمد و با مشاهده عزاداری در این شهر به نگارش آن چه دیده بود پرداخت:> از تمام محلات اصفهان دسته های بزرگی به راه افتادند . بر روی اسبان آنان سلاح های مختلف و عمامه های متعدد قرار دارد و به علاوه چندین شتر نیز همراه دسته ها هستند که بر روی آنها جعبه هایی حمل می شود که درون هر یک سه چهار بچه به علامت بچه های اسیر حسین (ع) قرار دارند.<توماس هربرت سیاح انگلیسی که در عصر شاه عباس اول به ایران آمد ، با وجود آنکه مطالب دقیقی را در سفرنامه اش مطرح کرده، صحنه های عزاداری را از روی سرگرمی مشاهده نموده و نتوانسته است تصویر درستی از این مراسم بر روی کاغذ بیاورد .آدام اولئاریوس که در ایام محرم سال 1047 هجری در عصر شاه صفی در اردبیل به سر می برده است ، نسبت به دیگر سیاحان اروپایی این دوره ، گزارش دقیقتری از مراسم سوگواری ایام عاشورای شهر اردبیل دارد:« ... روی بعضی از شترها و اسب ها کودکان و پسربچه ها را به عنوان بازماندگان شهیدان کربلا نشانده بودند و به زین و روپوش نیلگون این اسب ها و شترها تیرهایی فرو رفته بود که به منزله تیرهایی بود که دشمنان حسین (ع) به طرف آنها پرتاب کرده بودند. روی بعضی از اسب ها و شترها هم تیر و کمان و شمشیر و کلاه خود و زره و سایر سلاح های قدیمی را به عنوان سلاح باقی مانده از شهدا حمل می کردند.» [11[سر ژان شاردن که در این عصر به ایران مسافرت کرده و گزارش سفرنامه اش به فارسی ترجمه شده ، در جلد چهارم این مجموعه اشاراتی به عزاداری عصر صفوی دارد:> ... در جلو هر دسته بیست علم ، بیرق ، هلالی ، پنجه های فلزی مزین به نقوش رمزی کنده کاری شده از محمد(ص) و علی(ع) سوار بر دسته های نیزه مانند حرکت می کردند . این وسایل برای مسلمانان نمادی مقدس بود از غزوات صدر اسلام...<.ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی که بین سا لهای 1049 تا 1101 هجری به مدت 6 بار به ایران مسافرت نموده، در بخش هفتم از کتاب چهارم خود به برخی سوگواری های نمایش گونه و عملیات شبیه سازی اشاره می کند:« ... هر دسته ]عزادار] یک عماری داشت ، در بعضی از آن عماری ها طفلی شبیه نعش خوابیده بود و آنهایی که دور عماری را احاطه کرده بودند گریه و زاری می کردند . آنها که به عدد کثیری برای تماشا در میدان ایستاده بودند، از دیدن این اطفال یک مرتبه به اجماع فریادکنان گریه می کردند و عقیده ایشان این است که به واسطه این گریه ها همه گناهانشان آمرزیده می شود...» [12[آخرین گزارش مهم از مراسم عزاداری در عهد صفوی به قلم جهانگردی است به نام کورنی یل لابرون که در سال 1704 م گواه شکوه رو به افزایش این مراسم در عصر صفوی است . وی از عزادارانی سخن می گوید که از طریق حرکات نمایش صامت صحنه های حزن انگیز کربلا را به تصویر می کشیده اند و برخی برای نشان دادن چگونگی و شدت جراحات وارده پیکرهای خود را به رنگ سرخ و سیاه می کردند.[13[با بررسی گزارشهای نگارش یافته توسط سیاحانی که در دوران صفویه به ایران آمده اند، ما شاهد رشد سالانه و شکوه و جلال مراسم عزاداری برای شهیدان کربلا در این دوران می باشیم. همچنین این نوشته ها بیانگر آن هستند که دسته های عزادار در سیر تقویمی دوران اقتدار صفویان متنوع تر شده و با اشکال نمایشی می کوشیده اند وقایع عاشورا را در اذهان زنده نگاه دارند. گر چه تمامی این مراسم سیر تکامل سوگواری را در شکل و محتوا مورد تأیید قرار می دهند، ولی نمی توان از این آداب و رسوم به عنوان نمایش تعزیه سخن گفت و تنها باید خاطرنشان ساخت که زمینه های اجرای تعزیه از طریق صحنه های نمایش مورد اشاره فراهم گردیده است. در این عزاداری ها به قول لابرون جای اشعار سوزناک کاملاً خالی بوده است؛ همان که در تعزیه رکن اصلی و اساسی را به وجود می آورد.

سوگواری های نمایشی
 

دو نفر جهانگرد اروپایی به نام های سالامون انگلیسی و وان گوگ هلندی که در دوران افشاریه و سال های 1734- 1736 م در ایران به سر می برده اند، از اجرای یک نوع تعزیه خوانی که روی ارابه ها صورت می گرفته خبر داده اند. نویسندگان ضمن شرح مفصلی از مراسم سوگواری ، نوشته اند : جالب ترین بخش های این برنامه ها، نمایشی است که در مجالس مجلل عزاداری روی ارابه ها به اجرا درمی آید و در آن اعمال، رشادت ها، جنگها و زندگی امام حسین(ع) به نمایش گذاشته می شود.[14[این نظر را که این دو سیاح، نخستین اروپاییانی بوده اند - که تعزیه خوانی را به عنوان صحنه ای نمایشی ضبط نموده اند و یا این وصف این نمایش مذهبی ایرانی در دوران نادرشاه افشار پدید آمده است - دکتر پرویز ممنون مورد تأمل قرار می دهد، زیرا قرائن حاکی از آن است که در این عصر، تعزیه به شکل تکامل یافته امروزین اجرا نمی شده ، بلکه صحنه هایی از حوادث محرم در کوچه و بازار به حالت نمایش نزدیک به زبان حال و نوحه گری اجرا می شده است. ساموئل هملین که طی سا لهای 1770- 1772م از جنوب ایران دیدار کرده و ناظر مراسم محرم بوده است، در اثر خود از نخستین نوع تکیه در شمال ایران (رشت) سخن می گوید و می افزاید :« هر قصبه ای برای خود اماکنی خاص داشت که وقتی دسته روی محرم به پایان می رسید، صحنه های زنده ای از واقعه کربلا در آنجا نمایش داده می شد». [15[از جالب ترین گزارشهای تعزیه در دوران زندیه، مشاهدات ویلیام فرانکلین یکی از افسران ارتش انگلستان در هندوستان بود و سفری به ایران انجام داد. وی که در شهر شیراز شاهد اجرای کامل مراسم تعزیه عروسی قاسم (ع) بوده است، تعزیه را به عنوان والاترین نمونه تئاتر بشری، معرفی می کند و در سفرنامه اش می نویسد:« یکی از مؤثرترین صحنه هایی که به نمایش گذارده می شود، صحنه عروسی قاسم جوان، پسر امام حسن (ع) و برادرزاده حسین (ع) با دختر حسین(ع) است. این ازدواجی است که هرگز به فرجام نمی رسد، زیرا قاسم(ع) در روز هفتم محرم در کنار رود فرات به شهادت می رسد. در این نمایش به پسربچه ای لباس عروسی زنانه می پوشانند و او را به شکل نوعروسی جوان درمی آورند. این پسر توسط زنان خانواده که نوحه سرایی می کنند، احاطه شده است. در این نوحه سرایی سرنوشت دلخراش شوهر او را که توسط بی دینان به وجود آمده است ، بازگو می کنند. جدایی بین نوعروس و شوهرش نیز نشان داده می شود و به هنگامی که شوهر جوان به صحنه نبرد می رود، زن به مؤثرترین وجه ناراحتی خود را بروز می دهد و وقتی شوهر ترکش می کند، زن کفنی به وی هدیه می کند و آن را به دور گردنش می بندد...». [16[کریمسکی و برتلس که آثاری درباره تعزیه دارند، از اجرای این نمایش در دوره زندیه سخن گفته اند ؛ در این خصوص که چرا تعزیه در این دوران حضور خود را نشان داد؟ حسن مشحون نوشته است:« در زمان کریم خان زند، سفیری از انگلستان به ایران آمد و در خدمت او شرحی در تعریف تئاترهای حزن انگیز بیان کرد . شاه با شنیدن سخنان وی دستور داد که صحنه هایی از وقایع کربلا و سرگذشت شهیدان عاشورا ساختند و از این حوادث غم انگیز مذهبی، نمایش هایی ترتیب دادند که به تعزیه معروف گشت.» [17[نصراللَّه فلسفی ضمن اشاره به نکته مزبور و تأیید آن، به نقل از یک نسخه خطی، اجرای این نمایش مذهبی را مربوط به عصر زندیه دانسته است. مرحوم دکتر محمدحسین محجوب نیز در مقاله ای نوشته است:« در میان اخبار شفاهی شنیده ام که از زمان کریم خان زند ( 1750-1779 م) چندین تعزیه نامه در فارس وجود داشته اند، اما از آنجا که کاغذ آنها پوسیده بود، از متن هایشان نسخه برداری شد و دست نویس ها را به دلیل آنکه نام خدا و معصومین دین رویشان گذاشته بودند، با آب شستشو دادند.» [18[هانس روبرت رویمر پیدایش تعزیه را به ابتدای قرن نوزدهم میلادی برمی گرداند:« به روزگار صفویه بازگردیم . هنوز می توان از آثاری صحبت کرد که وقف تحقیق در اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران آن عهد است . بدواً باید از نوشته ای درباره تعزیه ذکر کرد ؛ یعنی صورت خاصی از نمایش که تا به امروز نیز برای تجدید خاطره کربلا بر صحنه می آید. در این اثر، ثابت شد که تعزیه نه آن طور که بعضی از نویسندگان پنداشته اند، به دوره رواج تشیع در ایران [عصر صفویه] راجع است، بلکه باید ابتدای آن را سال 1800 م.دانست...<هرمان اته هم عقیده دارد، تعزیه در آغاز قرن نوزدهم میلادی حضور خود را در ایران نشان داده است:« درست از آغاز این قرن در ایران مانند یونان و آلمان و اکثر ملل مغرب زمین، به مناسبت بعضی از مراسم مذهبی، نمایش های صحنه ای پیدا شده و مقدمه اشعار نمایشی فراهم آمده است».[19[از بررسی نظراتی که بدان ها اشاره شد، می توان این گونه برداشت نمود و نتیجه گرفت که مراسم شبیه خوانی در دوران افشاریه و زندیه نخستین تجربه ها را سپری کرد و در اواخر این دوران به نوع تکامل یافته ای دست یافت، اما این نمایش های عاشورایی با آنچه که بعداً در دوره قاجاریه به شکوه و رواج فزاینده ای رسید، از لحاظ شکل ظاهر، امکانات، نوع اجرا، محتوای اشعار، مضامین و جلوه های هنری، تفاوت های عمده و آشکاری داشته است.

تعزیه و ارزش های تشیع
 

سوگواری ها به عنوان شعائر شعورآفرین ، در احیای فضایل و روی آوردن مردم به درستی ها مؤثرند و سنّت عزاداری می تواند از ارزش هایی که رسول اکرم )ص) و جانشینان راستین او برای استواری و گسترش آنها اهتمام ورزیده اند ، صیانت کنند . در این رسم دینی همچون دیگر آداب مذهبی، باید احکام الهی مراعات شود و مردم با روی آوردن به نمایش های مذهبی عاشورا باید دین شناس تر از گذشته شوند و روح معنویت در آنان احیا گردد و مجالس سوگواری در هر شیوه ای که به اجرا درمی آید، تنها موقعی موجب خشنودی خداوند است که در حدود بندگی خداوند به انجام برسد و مشتمل بر دروغ و حرامی نباشد و از تحریفات و خرافات دور گردد . چنین مراسمی با آن جنبه های مقدسی که دارد، می تواند در پرورش های اخلاقی مردم مؤثر باشد و بر سلامت افراد اجتماع بیفزاید و هرگاه غیر از این باشد، باید آفات آن را شناخت و نسبت به پیرایش آنها اقدام نمود.همان گونه که وظیفه شیعیان زنده نگاه داشتن عاشوراست ، بر آنان فرض است که سنّت های آن را از مجرایی صحیح و منطبق بر شئونات اسلامی اجرا کنند و نباید اجازه دهند این سنّت معطر به عطر عترت و عاشورا از آرمان های اصیل حماسه آفرینان کربلا فاصله گیرد و با مفاهیم و اعتقادات اسلامی در تباین باشد. تعزیه باید شعله محبت اهل بیت را در دل های تماشاگران به گونه ای زنده کند که مردم همنوا با زندگی عملی ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت، برنامه زندگی فردی و اجتماعی خود را تنظیم نمایند و به فضایل روی آورده و از رذایل پرهیز کنند .چون تعزیه هنری مذهبی است ، باید عنصری سازنده از اندیشه اسلامی در آن نهفته باشد و حقیقتی زنده و پویا را نوید دهد و بر معرفت و بصیرت حاضران در مجلس نسبت به فرهنگ عاشورا بیفزاید. هیجان های مردم نیز طی این برنامه ها باید به سوی حقایق ناب سوق داده شود و خون آنان برای حفظ مقاصد اسلام و پاسداری از مکتب تشیع به جوش آید. این تصور غلط است که اگر سنتی قیافه مذهبی دارد، پسندیده بوده و متضمن اجر و ثواب است، اگرچه روح دین و آورنده آیین اسلام از آن نفرت داشته باشد. برخی از دست اندرکاران عزاداری های محرم ذکر کرده اند که وقتی تشریفاتی نام مقدس امام حسین (ع) را داشته باشد، موجب سربلندی دنیا و آخرت است، هر چند آن مراسم آلوده به خرافات و تحریفات باشد و خاطر امام را به دلیل کژ روی هایی که دارد برنجاند و آن روح قدسی را در فشار قرار دهد. استاد شهید مطهری از روند آغشته به تحریف تعزیه ها برآشفته و به شدت چنین مراسمی را که از فرهنگ و فضیلت حسینی دور باشد، مورد انتقاد قرار داده است:« ... گریستن بر امام حسین (ع) کار خوبی است و باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؛ به هر وسیله که شد؟ هدف که مقدس است، وسیله هرچه شد، شد. اگر تعزیه درآوردیم یک تعزیه اهانت آور . همین قدر که اشک جاری شد، اشکال ندارد! شیپور بزنیم. طبل بزنیم. معصیت کاری بکنیم. به بدن مرد لباس زن بپوشانیم. عروسی قاسم درست کنیم. جعل کنیم. تحریف کنیم! ... در نتیجه افرادی دست به جعل و تحریف زدند که انسان تعجب می کند... .» [33[امام حسین(ع) در واقعه کربلا نیز انسانی است در اوج عظمت و همان شکیبایی است که حتی کلمه ای برخلاف سیر طبیعی هدایت قرآنی از دهان مبارکش خارج نمی شود و قول، رفتار و تصمیم گیری های آن امام برای پیروانش حکم قانون و سنتی مسلم را دارد و امام در تمامی شرایط و لحظه ها در نظر و عمل شخصیتی جامع است . در همان لحظات مصیبت بار کربلا که حوادث ناگوار رخ می دهد، شخصیت امام از حقیقت ، آرامش و صلابت موج می زند و از هرگونه قباحتی ، مبراست . حتی نسبت به دشمنان به دلیل غوطه خوردن آنان در گرداب ضلالت تأسف می خورد و می کوشد تا آنها را به سوی مسیر رستگاری که همان راه فطرت درونی انسان هاست، رهنمون سازد . اما در برخی مضامین شبیه خوانی امام به گونه ای معرفی می شود که شایسته شأن آن وجود ملکوتی نمی باشد و متأسفانه صحنه های شکوهمند و حماسی کربلا به صورت ذلت آور و منحرف به نمایش گذاشته می شود و امام به صورت انسانی معرفی می گردد که به دلیل برخی رخدادهای ناگوار، شکیبایی خود را از دست داده و از نفله شدن خود و یارانش در رنج به سر می برد ؛ ولی چون فلک غدار سرنوشتی محتوم را برایش ترسیم کرده است، تن به حوادث می دهد تا با کشته شدن و اسارت اهل بیتش، گناهکاران را از عذاب دوزخ نجات دهد و در واقع فدای امت گنهکار شود؟![34[آیا غم انگیز نیست که خاطره های حیات آفرین دشت نینوا را که بر کالبدهای اجتماعات فرو رفته در خواب غفلت و ملت های ستمدیده، روح آزادگی می دمد و حوادثی که در آن سرزمین عدل و آزادی واقع شد هریک عالی ترین درس عزت و فضیلت به جهان انسانیت می دهد، به صورت مبتذل و ذلت آوری یاد کنیم و به بهانه زبان حال از قول سالار شهیدان بخوانیم که: شدم راضی که زینب خوار گردد!؟ . [35[زبان حال امام باید منطبق با واقعیت و مطابق با شأن آن وجود مقدس باشد. به همین دلیل فقهای شیعه نسبت دادن دروغ به شخص امام را گناه و مبطل روزه دانسته اند و از نظر برخی مراجع تقلید، جعل مطالب زائد و افزودن آن بر تاریخ زندگی معصومین ، کذب و افترا و حرام است. البته اگر صحنه آرایی ها و ازدیادها از باب بیان حال و یا به صورت توضیح، شرح و بسط نمایش در تعزیه باشد، بدون آنکه مطالب زائدی در کنار اصل قصه جعل نمایند، اشکال ندارد. در تعزیه به تماشاگران چنین القا می گردد که امامی که شهادتش سبب لرزش کاخ ستمکاران در همیشه تاریخ شد، از دستمان رفت و باید برای فقدان امام سوگوار باشیم ! در حالی که امام حسین (ع) آرزوی شهادت می کرد و با جان خویش مکتب اسلام را احیا کرد و زنده نمودن یادش در مراسم محرم برای این است که پرتوهایی از آن خورشید فروزان معنویت بر روح و ذهن و قلب آدمیان بتابد و اشک ریختن برای امامی که حماسه آفرید و موجب اعتلا و عزت اسلام و مسلمین گردید ، حاوی مفاهیمی ارزشمند و فضیلت آفرین است و سوگواری برای حماسه پرشکوه کربلا، نشانه ای از هماهنگی با برنامه عاشورا و پیروی از پیام رهبر این نهضت است و ارزش والایی دارد. اما گریستن برای کسی که از دستمان رفته و دیگر از فرهنگ و معرفت بصیرت آفرین آن خبری نیست ، نه تنها خاصیتی ندارد ، بلکه موجب جمود، رکود و سکون اجتماع اسلام می گردد و محرومیت از شمس پرتابش عاشورا را به دنبال خواهد آورد . شهیدمطهری در این باره گفته است: « غلط ترین غلط ها این است که ما امام حسین (ع) را نفله شده حساب کنیم . امام حسین (ع) به عکس، به هر قطره خون خود یک دنیا ارزش داد. [آیا] کسی که موج ایجاد کرد که قرن ها پس از [شهادت] او، پایه های کاخ ستمگران را متزلزل کرد و از جا کند و حتی در قرون خود ما غالب حوادث داغ در محرم ایجاد می شود، خون او هدر رفته است؟! کسی که میلیو نها نفر نمازخوان و روزه گیر و فداکار ساخت، هدر رفت؟!.» [36[ عظمت معنوی امام حسین (ع) و منزلتی که آن بزرگوار در پیشگاه آفریدگار جهان دارد و مقام شفاعت عظمایی که خداوند به آن حضرت در قیامت عنایت فرموده ، قابل انکار نبوده و حقیقتی اجتناب ناپذیر می باشد . تردیدی نیست که آن چشمی که بر اباعبداللَّه (ع) نگرید و آن دلی که برای مصایب شهیدان کربلا نسوزد، چشم و دل بشری نمی باشد . اما این مطلب از آن سخن موهوم و باطل جداست که امام حسین(ع) به شهادت رسید تا مردم دور هم جمع شوند و بر مصیبت او گریه کنند و بعد هم آمرزیده شوند! امام حسین (ع) کشتی نجات است ، اما نه برای انسان هایی که همچون فرزند حضرت نوح (ع) که عمری را در نافرمانی و عصیان به سر می برده اند . امامی که در آن شرایط بحرانی با آن همه مشکلات جنگ و دفاع، برای چند لحظه نبرد با اشقیا را قطع می کند تا با خدای خویش راز و نیاز کند و نمازش را اقامه نماید ، چگونه راضی می شود که کسی بجای انجام دادن عبادات و بجای آوردن فریضه های الهی و اجتناب از معاصی، برایش عزاداری کند و یا به اطمینان شفاعت آن امام، واجب شرعی را انجام ندهد . گناه آن وقت بخشیده می شود که روح آدمی با حماسه حسینی پیوند بخورد و علامت عفو الهی آن است که دیگر دنبال آن گناه نرویم .اصولاً کسی که فضیلت رادوست ندارد و با رفتارش رذایل را ترویج می کند و برای ارزش های مقدس احترامی قائل نیست ، نمی تواند ادعا کند که مرید امام حسین (ع) است ؛ این تصور که می توان با یک سلام امام معصوم را طرفدار خود نمود و با اعتماد به شفاعتش به امور خلاف روی آورد، به آن جهت است که راهش را نشناخته ایم و در مکتب حسینی پرورش نیافته ایم. عظمت امام حسین (ع) بر پایه بندگی خداوند استوار است و سوگوارانش هم از راه عبادت، ذکر و تقوا می توانند مرید او شوند ؛ چنان که حضرت امام باقر(ع) فرموده اند : شیعه و پیروان واقعی ما، کسی است که از مخالفت با خداوند بپرهیزد و او را اطاعت کند . به همین دلیل علّامه سید محسن امین، تأکید می نماید که در عزاداری ها باید از سیره ائمه پیروی کرد و اگر آن بزرگواران تصریحی در این مورد نکرده اند، باید از شیوه ای منطقی و عاقلانه متابعت نمود .

تعزیه در قلب مردم
 

اگرچه حاکمان ایران در قرون اخیر می کوشیده اند تعزیه را در اختیار بگیرند و رأساً در اجرای آن نظارت کنند و فرهنگ خویش را به ظاهر و محتوای آن راه دهند، اما نمی توان از این حقیقت چشم پوشید که مردمانی صادق نیز در تکاپو بوده اند که عزاداری سالار شهیدان را با شور و شوق افزون تری برگزار کنند و از طریق برپایی مجالس روضه خوانی، مرثیه سرایی و به راه انداختن دسته جات سینه زنی و زنجیرزنی، ارادت خود را به ساحت مقدس خاندان عصمت و طهارت (ع) به ثبوت رسانند.آنان به تدریج این اندیشه را در ذهن خود پرورش داده اند که چه کنند تا بتوانند عزاداران را نسبت به وقایع کربلا بیش از گذشته متأثر کنند و با تداعی صحنه هایی رقت انگیز به تحریک و تحریض احساسات حاضرین بپردازند. از این رهگذر تعزیه با اقتباس از نوحه های سینه زنی، روضه ها و الهام از تاریخ پیامبران و حماسه های دینی و تأثیرپذیری از اسطوره های پهلوانان ایرانی قبل از اسلام ، حضور خود را اعلام می کند و با استقبال گرم مردم مواجه می گردد. دکتر محمد جعفر محجوب می نویسد:« آنچه توده ها را به پذیرش مشتاقانه همه این موضوعات برمی انگیخت، یعنی عاملی که واقعاً بیش از هر عامل دیگر در انتشار تعزیه و پذیرش آن از سوی مردم بزر گترین تأثیر را داشت، عشق غیرتمندانه و ارادت پایدار عوام به امامان و اعضای خاندان پیامبر و بالاخص شهیدان کربلا بود . در حقیقت مردم در انتظار اخگری بودند که باروت احساسات و عواطف آنان را منفجر سازد.» [37[نمایش تعزیه نخست، سوگواری ساده و در عین حال سوزناکی بود که به ترسیم وقایع کربلا می پرداخت . نقال تعزیه برای برانگیختن عواطف عزاداران اغلب آه و ناله و اشارات را با واژه های عامیانه درهم می آمیخت و موسیقی آن براساس نوعی صدای خوانندگان نواخته می شد و روابط منطقی بین حوادث داستان های تعزیه چندان مشهود نبود . در واقع تعزیه میوه ای پرثمر از نوحه هایی است که مردم سوگوار در مراسم عزاداری با نوایی سوزناک می خواندند ؛ ولی رفته رفته از نوحه سرایی فاصله گرفت و با استقلال ویژه ای حضور خود را اعلام کرد . به نظر « کنت دوگو بینو » تعزیه به صورت فعلی از نوحه سرایی یک نفر شروع شد و به مرور ایام، شاخ و برگ هایی بر آن افزوده گشت تا صورت امروزین خود را به دست آورد. به نظر وی ، تعزیه از ایمان و ایقان مذهبی، تنفر از ظلم و بیزاری از ستمگری حکایت می کند و آمیختن تمام این احساسات گوناگون در ضمیر ایرانیان، ایجاد تأثراتی می کند ،که واقعاً اعجاب آمیز است. در تعزیه اعتقادات مذهبی و مسائل اجتماعی با یکدیگر درهم می آمیزند و آن را تبدیل به نمایش می کند که هم تجلی جهان بینی عامه مردم است و هم توقعات اجتماعی و باورهای سنتی را متبلور نموده است. [38[سینه زنی از سوگواری های سنتی است که تأثیرپذیری تعزیه از آن کاملاً مشهود و محسوس است . در تعزیه هم از مضامینی که در دسته جات سینه زنی خوانده می شود ، مواردی قابل مشاهده است و هم خود برنامه مذکور در برخی شبیه خوانی ها دیده می شود . معمولاً شهادت خوان با خواندن ابیاتی، حاضران در مجلس را به سینه زدن دعوت می کند و این پدیده قرابت تعزیه را با سینه زنی کاملاً به اثبات می رساند.ویلیام.ا. بیمن در این باره نوشته است :« شاید بارزترین نمونه برای شناخت ساخت بی مانند نمایش تعزیه ، علامت نمادین سینه زنی باشد. در اکثر تعزیه هایی که من شاهد آنها بوده ام ، تعزیه گردان با زدن بر سینه خود، به شبیه خوانان علامت سینه زنی می دهد ، سپس سینه زنی آغازین تعزیه گردان را شبیه خوانان پی گیرند . پس از آنکه سینه زنی از حالت دستور صحنه ای به علامت نمایش تبدیل می شود ، رفته رفته سراسر حسینیه را در بر می گیرد تا اینکه به صورت عملی نمادین همه تماشاگران را یکپارچه نموده و آنها را به شرکت کنندگان در تعزیه تبدیل می سازد. در این لحظه، نوای سینه زنی گسترده حسینیه به صحنه حاکم می شود و به عنوان زمین های قدرتمند منجر به حرکت نمایشی و سوگواری شبیه خوانان می شود.» [39[سینه زنی در تعزیه، نوعی یگانگی بین مردم تماشاگر و شبیه خوانان است و این ویژگی هنری یکی از جلوه های جالب تعزیه به شمار می آید و قدرت معنوی و تأثیر آن را بر اذهان افزایش می دهد.تأثیر اشعار سوزناک محتشم کاشانی در متون تعزیه در حدی است که ژان کالمار در این مورد گفته است:« اگر محرکی مانند هفت بند محتشم کاشانی که بسیاری از آن تقلید نموده و در گسترش بعدی ذکر مصائب اهمیت شایانی داشته، نمی بود، تعزیه خوانی بجای مهمی نمی رسید». [40[اشتیاق مردم برای مشارکت در تعزیه به اندازه ای است که از نان و آب خود مایه گذاشته اند تا بر رواج این گونه مجالس بیفزایند و اگر کاستی ها و نارسایی هایی در آن دیده می شود، به خاطر استفاده از منابع مخدوش و یا اجرای آن در حضور پادشاهان و امیران بوده است و این گونه کاستی ها به هیچ عنوان از میزان اخلاص، صداقت و ارادت مردمان عاشق و عاشورایی، چیزی کم نمی کند و اصولاً چنین شیفتگی و هیجان های مقدسی موجب شده که کاستی های تعزیه را به دید اغماض بنگرند و چون به فضیلت و خوبی می اندیشند ناخودآگاه موارد ضعف را هم حسن بشمارند . دکتر جابر عناصری پژوهشگر برجسته و تنها مدرس درس تعزیه شناسی دانشگاه، می گوید:« تعزیه، همیشه وسیله ای بوده است برای تشفی خاطر و برای آسایش مردم کوچه و بازار و حتی اگر یک موقع می بینیم به دربار کشیده، مردم اینها را در خلوت سرای خودشان اجرا کرده اند و مجریان تعزیه هم خود مردم بوده اند و شبیه خوانان هم خودشان بوده اند.» [41[

یک ماجرا
 

حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید احمد خاتمی، از قول حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حمید مهاجر دامت افاضاته [صاحب تألیفات عدیده] نقل کردند که ایشان فرمودند :« در بحرین مجلس تعزیه خوانی برقرار بوده است. شخصی در نقش حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و دیگری در نقش قاتل حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نقش ایفا می کرده اند.در اثنای تعزیه، بازیگر نقش قاتل حضرت ، شمشیر را اشتباها به گردن ایفا کننده ی نقش حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام می زند و گردن وی از بدن جدا می شود ؛ در همان لحظه ، خانمی از بین زن ها می آید و سر را برمی دارد و به بدن می چسباند! و فرد مقتول حیاتش را باز می یابد! و آنگاه آن خانم، یک دفعه غیبش می زند و تعزیه ادامه پیدا می کند...!» [69[بعضی از کارهایی که جنبه خیلی حقیقی ندارد و پرمعنا و پرمضمون نیست به نظر ما بایستی حتماً اجتناب بشود . در گذشته هم گفتیم گاهی شبیه خوانی هایی می شود ما با شبیه خوانی موافقیم، مخالف نیستیم؛ اما شبیه خوانی خوب، شبیه خوانی درست، شبیه خوانی منطبق با واقعیت. بعضی از روایات ضعیف را حالا مثلا فرض کنید که ماجرای شیر فضه را که حالا اصل قضیه هم معلوم نیست چطور باشد ، این را بیایند شبیه کنند و شکل یک شیری را مثلا بکشند حالا این شیر چی را مثلا نشان خواهد داد و کدام بعد از ابعاد حادثه حسینی را می تواند نشان بدهد؟ که می بینیم گاهی این چیزها هست، تلویزیون هم بعضا آنها را نشان می دهد. شبیه خوانی خوب است و مفید است به شرطی که درست منطبق باشد با حوادث البته پیداست بیان نمایشنامه ای - که شبیه خوانی هم یک نوع تئاتر و نمایشنامه هست و خوب هم هست - این با بیان معمولی فرق می کند. هنرمندانه باید باشد، خوب باید باشد، در این شکی نیست؛ اما دروغ تویش نباشد، خلاف واقع نباید باشد، حقایق را برای مردم بیان بکنند.[70[

استفتائات مرجعیت معزز شیعه درباره تعزیه
 

1- آیت الله میرزا محمدحسین نائینی(ره) ، در فتوای خود ضمن تأیید شبیه خوانی، این قید را بیان نمود که شعائر مزبور باید از هرگونه امور ناپسند که شایسته چنین شعاری نیست پاک شود. [71[
2-
آیت الله سید محسن حکیم(ره) ، ضمن تأیید فتوای میرزای نائینی می افزاید؛ بعضی مناقشاتی که می شود ناشی از منضم گشتن برخی چیزها و کارهایی است که چه بسا با عزاداری و سوگواری برای سیدالشهدا مغایرت دارد . [72[
3-
در رساله ذخیرة العباد، آیت الله زین العابدین مازندرانی(ره) با حواشی آیت الله میرزا محمدتقی شیرازی، آیت الله سید محمد کاظم یزید و آیت الله سید اسماعیل صدر، شبیه خوانی به عنوان اعمالی ممدوح معرفی شده، مادامی که مشتمل بر حرامی چون غنا و مانند آن نباشد. [73[
4-
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) در بخشی از نظر خویش درباره تعزیه می فرماید:« گمان ندارم کسی منکر خوبی آن باشد، مادامی که برخی از محرمات شرعی را در بر نداشته باشد؛ مانند استعمال لهو و غیر آنها.» [74[
5-
علامه سید محسن امین(ره) تأکید می نماید که در عزداری ها باید از سیره ائمه (ع) پیروی کرد و اگر آن بزرگواران تصریحی در این امور نکرده اند، باید از شیوه ای منطقی و عاقلانه متابعت نمود .[75[
6-
آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین عاملی(ره) خاطرنشان می نماید: اگر رویدادهای ملال انگیز اهل بیت به صورت نمایش برگزار شود، اثر خوبی بر دل ما خواهد گذاشت، ولی این برنامه باید از روی اصول صحیح به اجرا درآید . [76]
7-
آیت الله کاشف الغطاء(ره) نیز سوگواری به شکل شبیه خوانی را در صورتی که درست برپا شود، بدون اشکال می دانست، ولی در ادامه افزوده است:« سعی کنید عزاداری را از کارهایی که با حزن و عزا جور در نمی آید، جدا کنید. زیرا عزاداری برای زنده ساختن فلسفه قیام امام حسین علیه السلام است، نه برای قصه گویی، نمایش و وقت گذرانی. بکوشید مراسم سوگواری را بدون نقطه ضعف برگزار کنید و مردم را به یاد خدا بیاندازید و ایمان آنها را زیاد کنید.» [77[
8-
آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی(ره) - استاد عرفان امام خمینی - وقتی مشاهده کردند در صحن مطهر امام زاده حمزه علیه السلام مراسم تعزیه خوانی با تحریفات و مضامین موهن برگزار می شود، مانع اجرای آن گردید و مجلس مذکور را به کانون وعظ و خطابه تبدیل نمود. [78[
9-
آیت الله بروجردی(ره) ، نیز وقتی ملاحظه نمود شبیه خوانی های قم وضع نگران کننده ای دارند و توأم با بدعت و تحریف اجرا می شوند، دست اندرکاران تعزیه را فرا خواند و به آنان تأکید نمود شبیه خوانی با این شکل حرام است و باید یا اصلاح گردد و یا از برگزاری آنها با این روند مخرب اجتناب شود و اجازه نمی دادند عزاداری های آفت زده اجرا شود. [79[
10-
شهید مطهری (ره) ، در خصوص پالایش و پیرایش تعزیه هشدار می دهندعلما باید با عوامل پیدایش تحریف مبارزه کنند، جلو تبلیغات دشمنان را بگیرند، با اسطوره سازی ها مبارزه کنند...». [80[
11-
حضرت امام خمینی (ره) ، در بخشی از بیانات خود فرموده اند:« اینجا باید سخنی هم در خصوص عزاداری و مجالسی که با نام حسین بن علی علیهماالسلام برپا می شود بگوییم. ما و هیچ یک از دیندار نمی گوییم که با این اسم، هر کس هر کاری می کند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگیری کرده اند، چنانچه همه می دانیم که در بیست و چند سال پیش از این عالم بزرگوار مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم شبیه خوانی را منع کرد و یکی از مجالس بسیار بزرگ را مبدل به روضه خوانی کرد...». [81[
12-
از دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) ، اگر مراسم شبیه خوانی مشتمل بر امور دروغ و باطل نباشد و مستلزم مفسده هم نباشند و با توجه به مقتضیات زمان باعث وهن مذهب حق هم نشوند اشکال ندارد ولی در عین حال بهتر است که به جای آنها، مجالس وعظ و ارشاد و ذکر مصائب حسینی و مرثیه خوانی برپا شود. [82[
13-
از دیدگاه آیت الله مکارم شیرازی ، شبیه خوانی، اگر امر خلاف شرعی در آن بناشد و موجب هتک مقدسات نشود اشکال ندارد. [83[
14-
از نظر آیت الله میرزا جواد تبریزی ، تعزیه و شبیه خوانی چنانچه مشتمل بر حرام نبوده و وهن به معصومین علیهم السلام نباشد مانعی ندارد. [84[
15-
از نظر آیت الله محمد تقی بهجت (ره) ، اگر مشتمل بر حرام و منشأ انتزاع حرام نباشد، مانعى ندارد. البته باید مرد لباس زن نپوشد و ترک آلاتی مثل طبل ، شیپور ، دهل و ... احوط است . [85[
16-
از نظرآیت الله فاضل لنکرانی(ره) ، اگرشامل حرام نبوده وموجب وهن مذهب نشود مانعی ندارد.[86[
17-
از نظر آیت الله گلپایگانی (ره) ، اگر تعزیه خوانی مشتمل بر استعمال آلات موسیقی نباشد و غنا و دروغ نخوانند و مرد لباس مختص به زن نپوشد، اشکال ندارد . [87[
18-
از نظر آیت الله علوی گرگانی ، اگر تعزیه و شبیه خوانی موجب هتک حرمت به ساحت مقدس بزرگان دین شود، باید اجتناب شود . [88[
19-
از نظر آیت الله صافی گلپایگانی ، به طور کلی تعزیه خوانی چنانچه مشتمل بر محرمات نباشد اشکال ندارد. [89[
20-
از نظر آیت الله سیستانی ، تعزیه و تعزیه خوانی فی نفسه اشکالی ندارد . [90[
21-
ازنظرآیت الله نوری همدانی ، تعزیه اگر شامل امور حرام نبوده و مرد لباس زن نپوشد اشکال ندارد. [91[

نتیجه گیری
 

کم کم به آخر این نبشته نزدیک می شویم لیکن هنوز ناگفته های زیادی وجود دارد که مجال بیان آن در این نبشته ی اندک نیست .همانطور که در مطالب قبل مشاهده نمودید ، جرقه های تعزیه در عصر صفویه زده شد ، ولی اولین تعزیه بصورت نسبتاً مدون در دوران افشاریه و زندیه تجربه شد . در دوران قاجاریه تعزیه به اوج خود رسید و پس از آن بخصوص در دوران رضاخان ، فراز و نشیب های فراوانی را تجربه نمود ، تا پس از پیروزی انقلاب دوباره حیات مجددی یافت و بصورت امروزی در اختیار ما قرار گرفت .تعزیه دارای انواع مختلفی از جمله : تعزیه دوره ، تعزیه زنانه ، تعزیه مضحک است .تعزیه نامه ها هم که در تعزیه از اهمیت بسزایی برخوردارند ، چند نمونه اند که از مجموعه نسخ معروف می توان به مجموعه خوچکو ، مجموعه پلی ، مجموعه چرولی و مجموعه لیتین اشاره نمود .تعزیه و شبیه خوانی تنها به وقایع کربلا و عاشورا اشاره نمی کند ، ولی عاشورا و فرهنگ حسینی هسته ی اصلی این نمایش را تشکیل می دهد و حتی در تعزیه با موضوعات دیگر از جمله تعزیه های
مضحک گریزی به این واقعه ی مهم زده می شود .شبیه خوانی به عنوان یک نوع عزاداری نمایشی دارای مزایا و محاسنی است . برای مثال مردم به خوبی با این گونه ی نمایشی ارتباط برقرار می نمایند ؛ آن را مقدس می دانند ؛ در این گونه دمراسم به راحتی ابراز احساسات نموده و از بعد نمایشی تعزیه خارج می شوند ؛ صحنه ی موجود در تعزیه را صحنه ی واقعی کربلا و عاشورا دانسته و خود را عاشورایی جلوه می دهند . در این مراسم این پیام کاملا نمود پیدا می کند که:« کل یوم عاشورا ، کل ارض کربلا و کل شهر محرم ». ولی همین عزاداری مؤثر و مثبت گاه مخرب می شود ؛ آن هنگام که موجب ارتکاب به اعمال خلاف شرع شود . یکی از آفت های مهم تعزیه مسئله ی تحریفات وارده به این گونه عزاداری است که گاهی بصورت خواسته و گاه ناخواسته بوده است . ولی ما باید آگاهانه با این مراسم برخورد نماییم و در اجرای این مراسم از متون معتبر و تأئید شده توسط علما و پژوهشگران بزرگ و ارجمند شیعه استفاده ببریم و برای گریاندن مردم از هر کذب و دروغی استفاده نکنیم ،که این عمل کاملاًحرام تلقی می شود .البته نباید از جنبه ی معنوی تعزیه و شبیه خوانی گذشت ، که اگر این عمل با اخلاص کامل و بدون ریا انجام شود ، می تواند منشأ بسیاری از برکات باشد ؛ آنگونه که اینجانب در یک مراسم تعزیه که به نیت شفای یک مریض و جهت بزرگداشت حضرت قمربنی هاشم (ع) برگزار گردید ، شاهد شفای آن مریض بودم و این مبین همان اخلاص است .قاطبه ی مراجع معزز تقلید نیز این گونه عزاداری را تأئید می کنند ، ولی به شرط آن که در آن اعمال خلاف شرع و حرام انجام نشود .به طور کل از مجموع این نوشتار می توان نتیجه گرفت که تعزیه اگر حاوی امور حرام و خلاف شرع مقدس اسلام و تشیع نباشد ، نه تنها بدعت نیست بلکه یک سنت حسنه و پسندیده است ؛ ولی اگر با مبطلات و خرافات آمیخته گردید ، دیگر سنت نیست بلکه بدعت به حساب می آید .خدایا ما را از گریه کنندگان بر سیدالشهدا (ع) و برپا دارندگان عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) قرار ده .انّک سمیع مجیب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد